یـا امیر المومنین حیدر کرار (ع

 

چرا او قائم آل محمد ناميده شد؟


ابو حمزه ثمالى مى گويد:

از حضرت امام محمّد باقر (عليه السلام) پرسيدم:

فرزند رسول خدا ! مگر شما ائمه، همه قائم به حق نيستيد؟

فرمود: بلى!.



عرض کردم: پس چرا فقط امام زمان (عليه السلام)

قائم ناميده شده است؟



حضرت فرمود: هنگامى که جدّم حسين بن على (عليهما السلام) به

شهادت رسيد، فرشتگان آسمان به درگاه خداوند متعال ناليدند

و گريستند و عرض کردند: پروردگارا ! آيا کسى را که برگزيده ترين

خلق تو را به قتل رسانده است به حال خود وا مى گذارى؟

خداوند متعال به آنها وحى فرستاد: آرام گيريد!

به عزّت و جلالم سوگند! از آنها انتقام خواهم کشيد،

هر چند بعد از گذشت زمانى باشد.



آنگاه پرده حجاب را کنار زده و فرزندان حسين (عليه السلام) را

که وارثان امامت بودند، به آنها نشان داد.

ملائکه از ديدن اين صحنه بسيار مسرور شدند.

يکى از آنها در حال قيام نماز مى خواند.

حق تعالى فرمود: به وسيله اين قائم از آنها انتقام خواهم گرفت).

 

منبع :بحارالانوار جلد ۵۱ صفحه ۲۹

علل الشرایع صفحه۱۶۰

 


نوشته شده در جمعه 22 آبان 1394ساعت 1:21 توسط راحله 313| |

حاج آقا دولابی ره

 

 

اﮔﺮ ﯾﮏ ﺷﺨﺺ غنی که ﺑﻪ او اﻃﻤﯿﻨﺎن و اﻋﺘﻤﺎد داري،

ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﻧﮕﺮان ﻧﺒﺎش و ﻏﺼﻪ ي ﺑﺪﻫﯽ ﻫﺎﯾﺖ را ﻧﺨﻮر،

ﺧﯿﺎﻟﺖ راﺣﺖ ﺑﺎﺷﺪ، ﻣﻦ ﻫﺴﺘﻢ؛

ﺑﺒﯿﻦ اﯾﻦ ﺣﺮف او ﭼﻘـﺪر ﺑﻪ ﺗﻮ آراﻣﺶ ﻣﯽﺑﺨﺸﺪ و راﺣﺖ ﻣﯽﺷﻮي!

ﺧﺪاي ﻣﻬﺮﺑﺎن ﮐﻪ ﻏﻨﯽ و ﺗﻮاﻧﺎﺳﺖ ﺑﻪ ﺗﻮ ﮔﻔﺘـﻪ اﺳﺖ:

« أَلَیسَ اللهُ بِکافٍ عَبدَهُ »:

آﯾﺎ ﺧﺪاوﻧﺪ ﺑﺮاي ﮐﻔﺎﯾﺖ اﻣﻮر ﺑﻨﺪه اش ﺑﺲ ﻧﯿـﺴﺖ؟



ﯾﻌﻨـﯽ اي ﺑﻨﺪه ي ﻣﻦ،

ﺑﺮاي ﻫﻤﻪ ي ﮐﺴﺮي و ﮐﻤﺒﻮد ﻫﺎي دنیوی و اﺧﺮوی ات ﻣﻦ ﻫﺴﺘﻢ .

این ﺳﺨﻦ ﺧﺪا ﭼﻘﺪر اﻧﺴﺎن را راﺣﺖ میکند و ﺑﻪ او آراﻣﺶ ﻣﯽﺑﺨﺸﺪ؟

ﻟﺬاﺳﺖ ﮐﻪ ﻓﺮﻣﻮد:



« ألا بِذِکرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ القُلوب »: دل ﻫﺎ ﺑﺎ ﯾﺎد ﺧﺪا آراﻣﺶ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﺪ.

منبع: کتاب مصباح الهدی

 


نوشته شده در جمعه 22 آبان 1394ساعت 1:17 توسط راحله 313| |

امیرالمومنین امام علی علیه السلام فرمودند:



مرگ گذشتگان براى عبرت شما كافى است،

آنها را به گورشان حمل كردند، بى آن كه بر مركبى سوار باشند،

آنان را در قبر فرود آوردند بى آن كه خود فرود آيند.

چنان از ياد رفتند که گويا از آباد كنندگان دنيا نبودند و آخرت

همواره خانه شان بود، آن چه را وطن خود مى‌دانستند از آن رميدند

و از آنجا كه مى رميدند، آرام گرفتند.

 

 

و از چيزهايى كه با آنها مشغول بودند جدا شدند،

و آنجا را كه سرانجامشان بود ضايع كردند.

اكنون نه قدرت دارند از اعمال زشت خود دورى كنند،

و نه مى توانند عمل نيكى بر نيكى هاى خود بيفزايند،

به دنيايى انس گرفتند كه مغرورشان كرد،

چون به آن اطمينان داشتند سرانجام مغلوبشان نمود.



خطبه ۱۸۸ نهج البلاغه

 


نوشته شده در جمعه 22 آبان 1394ساعت 1:15 توسط راحله 313| |

بي حسينم 

به چه کار آيدم اين باغ بهشت

 

 دوش در عالم رويا به بهشتم بردن 

 و ندر آن باغ بهشت دست ملک بسپردند 

 چه بهشتي همه در هاله اي ازنور و سرور 

 طاقي از گل زده بودند تمامي همه حور 

 هر که ديدم به جنان مظهر زيبايي بود 

 ملکم داد نشان آنچه تماشايي بود 

 ملک گفت به هر جا طلبي لانه بگير 

 تو محب حسيني ز جنان خانه بگير 

 تا به من از ملک اين گونه سخن گشت خطاب 

 همه ي باغ بهشت بر سر من گشت خراب 

 گفتم او را که منم تشنه مي ناب کجاست 

 همه ارزاني تو خانه ي ارباب کجاست؟ 

 عمر من در طلب ديدن دلدار گذشت 

 شب و روزم به هواي رخ ارباب گذشت 

 ببر آنجا که بهشت ازلي مي باشد 

 ببر آنجا که حسين بن علي (ع) مي باشد 

 بي حسينم به چه کار آيدم اين باغ بهشت 

 ببر آنجا که نماند به دلم داغ بهشت 

 يا به دوزخ ببريدم که بسوزند بدنم 

 

 یا نشانم بدهید آن صنم بی کفنم


نوشته شده در سه شنبه 19 آبان 1394ساعت 17:52 توسط راحله 313| |

حسنات

 

 



 
 
توجه به ثواب اعمال برای ما مهم است.امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:
 ثواب آخرت، موجب می‌شود انسان سختی‌های دنیا را از یاد ببرد. برای این‌که سختی‌های دنیا ما را افسرده و پژمرده نکند، احتیاج به باور ثواب داریم. باور کنیم طبق فرمایش نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) «مراره الدنیا حلاوه الآخره»
 

به تلخی‌های دنیا مثل یک پس‌انداز نگاه کنیم. مدت محدودی تحمل سختی را داریم بعد به آسایش می‌رسیم.
 

ما نمی‌دانیم کی از این‌جا می‌رویم. تلخی‌های دنیا شیرینی به همراه دارد. به خصوص تلخی‌هایی که انسان نقشی در آن ندارد. این‌که نمی‌دانیم کی از دنیا می‌رویم هم خوب است، هم خطر دارد
 

انسان باید یاد بگیرد با تلخی‌ها خوب برخورد کند. هیچ‌وقت نعمت‌هایی که خدا داده قابل مقایسه با سختی‌های دنیا نیست. وقتی خودمان را به بلندای ابدیت نگاه کنیم داده‌ها و نداده‌های خدا همه با نگاه ابدی درست درمی‌آید. خداوند ما را بی‌نهایت آفریده و نمی‌توانیم خودمان را از تولد تا مرگ تعریف کنیم.

 


زندگانی اگر ارزش دارد به این دلیل است که ما با نظام ابدی سروکار داریم. مثل دوران رحمی. از اولین شروط فهم قرآن، یقین به آخرت است. کسی که خودش را با نگاه ابدی نمی‌بیند و دوست ندارد تمام قدرهایش غلط از آب درمی‌آید.

 


«و إنّا إن‌شاءالله بکم لاحقون» «و یستبشرون الذین یلحقون بهم»
خداوند می‌فرماید: از همه ۱۰۰ رحمتم یک درصد آن را به دنیا فرستادم.


هر تلخی و سختی دیدید یک «انا لله و انا الیه راجعون» بگویید تمام وجود آدم را شاد می‌کند. «این نیز بگذرد».


بدانیم که ما مال دنیا نیستیم، مال خداییم و به نزد خدا برمی‌گردیم. متأسفانه خیلی ضعیف و بچه‌گانه زندگی می‌کنیم. خداوند یک ابدیت را پیش روی ما قرار داده است. با عشق به آخرت، همه دنیا برای انسان لذت‌بخش است.

 


پیامبر صلوات الله علیه فرمودند: تفریح امت من جهاد است. اصحاب عاشورا که جدی‌ترین و مقدس‌ترین آدم‌ها بودند شب عاشورا شوخی می‌کردند.

 


حضرت زینب سلام الله علیها چون آخرت را می‌دیدند همه این مصیبت‌ها را زیبایی دیدند. ابدیت که در میان باشد، بلاکشی امتیاز است.

 


مسابقه در فداکاری و ایثار است. مسابقه در بهره‌مند نشدن است.

 


امیرالمؤمنین علیه السلام بیشترین تولید اقتصادی وکم‌ترین بهره‌برداری را داشتند.

 


خداوند ما را به بلندای ابدیت دوست دارد و به بلندای ابدیت رب ماست. «سبحان ربی الأعلی و بحمده» خداوند که رب ماست هرچه می‌خواهد و برای ما درنظر می‌گیرد به نفع ماست.

 


خداوند برای کافر هم که تصمیم‌گیری می‌کند به نفع او می‌خواهد.

 


خداوند در تمام صحنه‌های زندگی در کنار ماست. در مقابل ما نیست. یک خدای عظیم چه‌قدر آرام‌بخش است. با چنین خدایی مشقت و سختی‌های دنیا راحت تحمل و سپری می‌شود.

 


اما وقتی شیطان حمله می‌کند آب را گل‌ آلود می‌کند. تا زمانی که تو خدا، آخرت، مرگ و ابدیت را نبینی تا همه چیز را با مقیاس و هنجارهای دنیا اندازه‌ گیری کنید.

 


این احمقانه‌ ترین تصمیم است که انسان در مقابل حوادث ناراحت شود و داد و فریاد کند.
در سنت پیامبر صلوات الله علیه هیچ‌وقت کلمه «آه»، ای کاش و افسوس وجود نداشته است. وقتی بدانیم به بهترین شکل به ما برمی‌گردد، دیگر آه و افسوس ندارد.

 


وقتی آنچه تو می‌خواهی نیست، آنچه که الآن هست را بخواه و بعد به شکل ابدی و جاودانه‌اش به تو برمی‌گردد. نق زدن و غر زدن جز این‌ که شیطان را خوشحال کند، نیست و این احمقانه‌ترین کار است که انسان دشمنش را شاد کند.

 


قرآن می‌فرماید: نجوی از شیطان است تا مؤمنین را غمگین کند. هروقت فکری شما را غمگین کرد که مربوط به آخرت نیست، این فکر شیطانی است.

 


هر سختی در زندگی داشته باشیم، بیشتر از امام حسین علیه السلام و حضرت زینب سلام الله علیها که نبوده است.


«إنّ اشد الناس ....»؛

 


حقیقت این است که پرشدت‌ترین مردم از نظر بلا، انبیاء بودند.

 


یک وقت انسان می‌گوید: خدایا سختی‌ها را به‌خاطر تو تحمل می‌کنم. یک وقت هم می‌گوید: من اصلاً سختی نمی‌بینم «و ما رأیت الا جمیلا»

 


«صراط الذین انعمت علیهم»؛

 


خداوند ۴ دسته رفیق به انسان معرفی می‌کند: انبیاء، شهداء، صدیقین، صالحین. این‌ها کسانی بودند که سختی را لذت و زیبایی می‌ دیدند.

 


شهداء در شادی وصولشان و قهقهه مستانه‌شان عند ربهم یرزقون‌اند.


از بین ۴ دسته رفیقی که خدا برای ما معرفی می‌کند،


شهدا نزدیک‌ترین‌اند. صحنه زندگی آن‌ها دست نخورده باقی است.

 


به شهدا می‌گوییم؛ خداوند به مودت شما دین را به ما یاد داده است. اگر مودت شما نبود ما بلد نبودیم خوراک ابدی و زندگی ابدی یعنی چه؟

 


عشق به مودت شما، ما را آخرتی کرد.

 


شهید هیچ کاری با گناهان و تاریکی‌ های ما ندارد.
به معصوم عرضه می‌داریم؛ همین که ما شما را دوست داریم خدا هرچه فساد در زندگی ما بود را اصلاح کرد.

 


یکی از چیزهایی که اشتباه در ذهن ما افتاده این است که می‌گوییم برای این‌که خداوند ما را در قیامت ببخشد برویم پیامبر صلوات الله علیه و ائمه:را شفیع بیاوریم. «من ذالذی یشفع الا باذنه»؛ شفاعت مال خداست.

 


در دعای وداع امام رضا علیه السلام خداحافظی نیست. ۳ تا سلام است. ۲ تا قرار ملاقات است.


خدایا تو دل امام رضا علیه السلام را نرم

کن تا پیش تو شفاعت مرا نماید.


فکر نکن دل امام رضا علیه السلام از من مهربان‌ تر است.


من دلشان را نرم کردم.

 


این خداست که زندگی در مملکتش باخت ندارد. این خداست که هیچ‌وقت در کار کردن برای او شکست و تلخی‌ها معنا ندارد.


امام صادق علیه السلام فرمودند:


خدای مهربان ما فرمودند:


به خاطر چند لحظه اضطرابی که برای بنده‌ام در دنیا پیش آمد،


گناهان آن روزش را پاک می‌کنم.

 

 


بد است ما شکایت زندگیمان را پیش خدا ببریم و یا برای دیگران تعریف کنیم. این‌که مؤمن غمش در دلش است و خنده‌اش در چهره‌ اش برای همین است. اگر به کسی بگویی دوستت باشد، ناراحت می‌شود و اگر دشمنت باشد، خوشحال می‌شود.

 

 


کسی که با خدا احساس بدبختی به او دست بدهد


خدا را کوچک کرده است.


ما باید اعتقاد، ایمان و یقین‌ مان را بالا ببریم تا به شادی،


آرامش و انبساط دست پیدا کنیم.

 


www.montazer.ir

 


نوشته شده در دو شنبه 18 آبان 1394ساعت 15:50 توسط راحله 313| |

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin