یـا امیر المومنین حیدر کرار (ع

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

اللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ

 

 اى خدا تو بر اهل قبور نشاط و سرور عطا کن

 

اللَّهُمَّ أَغْنِ کُلَّ فَقِیرٍ اللَّهُمَّ أَشْبِعْ کُلَّ جَائِعٍ‏

 

 خدایا هر فقیر را بى‏نیاز گردان خدایا هر گرسنه را سیر گردان

 

اللَّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیَانٍ اللَّهُمَّ اقْضِ دَیْنَ کُلِّ مَدِینٍ‏

 

 خدایا هر برهنه را لباس پوشان خدایا دین هر مدیونى را ادا فرما

 

اللَّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ کُلِّ مَکْرُوبٍ اللَّهُمَّ رُدَّ کُلَّ غَرِیبٍ اللَّهُمَّ فُکَّ کُلَّ أَسِیرٍ

 

 خدایا هر غمگینى را دلشاد ساز خدایا هر غریبى

 

 

را به وطن باز رسان خدایا هر اسیرى را آزاد گردان

 

اللَّهُمَّ أَصْلِحْ کُلَّ فَاسِدٍ مِنْ أُمُورِ الْمُسْلِمِینَ‏

 

 خدایا مفاسدامور مسلمانان را اصلاح فرما

 

اللَّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَرِیضٍ اللَّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنَا بِغِنَاکَ

 

اللَّهُمَّ غَیِّرْ سُوءَ حَالِنَا بِحُسْنِ حَالِکَ‏

 

 خدایا هر مریض را شفا عنایت کن خدایا به غناى خود

 

جلو فقر ما را ببند خدایا بدیهاى حال ما را به خوبى صفات خودت تغییر ده

 

اللَّهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّیْنَ وَ أَغْنِنَا مِنَ الْفَقْرِ إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ

 

 خدایا دین ما را ادا فرما و فقر ما را بدل به غنا

 

 

و بى‏نیازى گردان که تو اى خدا بر هر چیز توانایى.


نوشته شده در جمعه 29 خرداد 1394ساعت 15:57 توسط راحله 313| |

 

از صبحگاه حادثه تا اوج بي كران 
مردي شكست در خود و پر زد در آسمان 

مردي شبيه نور ...نه! مردي شبيه خويش 
تابيد بر زمين و رها شد در آسمان 

سر را نهاده بر افقي با شكوه و سرخ 
آنقدر پر فروغ، كه خورشيد، ناتوان

با كوچ غمگنانه و بي باورش، نشست
بهتي عميق در دل تاريك اين جهان 

ما وارثان خدعه و تزوير و حيرتيم 
اومردي از سلالۀ كمياب راستان 

ما دل سپردگان به مرداب عمر و ليك 
جا مانده از عروج شتابان او زمان 

دستم نمي دهد كه تماشا كنم تو را 
اي روح پر كشيده در آفاق بي نشان 

كي كار چون مني است نوشتن ز داغ تو 
اي شعر نانوشته ديوان شاعران 

چرا شبيه هميشه ميان خلوت ما 
براي خواندن شعري طنين گام تو نيست 

مرنج اگر نرسيدي به آرزوي دلت 
تو عاشق و به جز عشق در مرام تو نيست 

تو را چنان كه تويي مثل خويش مي فهمم
كه ماه خواب و خيالت رفيق شام تو نيست 

بگو دوباره بگو از نگار و يار و بهار...
كه روزهاي نرفته تهي زنام تو نيست 

خمار يك غزلم من چنانكه دل ببرد 
شراب شعري از آن سان بجز ز جام تو نيست 

 


نوشته شده در پنج شنبه 14 خرداد 1394ساعت 1:39 توسط راحله 313| |

 
 
 
 
نامت بلند است؛
 
چونان پیشانی ‏ات که خود،
 
معراج آفتاب است و رویشگاه ماه.

آراسته به هزار ستاره روشن و روحت، اقیانوسی که تلاطم 
 
و سکوت، بی‏ قراری و آرامش و خشم و لبخند را
 
به هم آمیخته، در خویش گرد آورده است.

تو را چنان که باید نمی‏ شناسم؛
 
نه من،
 
که هیچ کس را یارای شناخت کاملت نیست؛....
 
 
 
 
 

     امروزهمه درانتظارند، یا علی مدد        ملائک به کعبه دخیل اند، یا علی مدد

    یتیمان تاریخ با اشک و کاسه شیر      عشق و مهرو وفا منتظرند، یاعلی مدد

 

 
 
 

نوشته شده در جمعه 11 ارديبهشت 1394ساعت 20:16 توسط راحله 313| |


امام زمان حضرت مهدي -عجل الله تعالی فرجه الشریف- فرموده اند:

 

( الْحَقُّ مَعَنا فَلَنْ یُوحِشَنا مَنْ قَعَدَ عَنّا،

وَنَحْنُ صَنائِعُ رَبِّنا، وَالْخَلْقُ بَعْدُ صَنائِعُنا )

 

حق با ما اهل بیت است و كناره گیرى عده اى از ما هرگز

سبب وحشتمان نمى شود;

چرا كه ما دست پرورده هاى پروردگاریم،

و دیگر مخلوقین خداوند،

دست پرورده هاى ما هستند.

 

الغیبه، شیخ طوسى، ص285، ح245 ; احتجاج، ج2، ص278 ; بحارالأنوار، ج53، ص178، ح9


نوشته شده در سه شنبه 19 اسفند 1393ساعت 15:7 توسط راحله 313| |

محتوا و فضیلت سوره نصر

این سوره در مدینه نازل شده و داراى 3 آیه است 


این سوره در مدینه و بعد از هجرت نازل شده است ، و در آن بشارت و نوید از پیروزى عظیمى مى‏دهد كه به دنبال آن مردم گروه گروه وارد دین خدا مى‏شوند ، و لذا به شكرانه این نعمت بزرگ پیغمبر اكرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم) را دعوت به تسبیح و حمد الهى و استغفار مى‏كند .

گر چه در اسلام فتوحات زیادى رخ داد ، ولى فتحى با مشخصات فوق جز فتح مكه نبود ، به خصوص اینكه طبق بعضى از روایات اعراب معتقد بودند اگر پیامبر اسلام (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم) مكه را فتح كند و بر آن مسلط گردد این دلیل بر حقانیت او است ، چرا كه اگر بر حق نباشد خدا چنین اجازه‏اى را به او نمى‏دهد ، همانگونه كه به لشكر عظیم ابرهه اجازه نداد ، به همین دلیل بعد از فتح مكه مشركان عرب گروه گروه وارد اسلام شدند .

بعضى گفته‏اند : این سوره بعد از صلح حدیبیه در سال ششم هجرت ، و دو سال قبل از فتح مكه نازل گردید .
اما اینكه بعضى احتمال داده‏اند بعد از فتح مكه در سال دهم هجرت در حجة الوداع نازل شده بسیار بعید است ، چرا كه تعبیرات سوره با این معنى سازگار نیست ، زیرا خبر از یك حادثه مربوط به آینده مى‏دهد ، نه گذشته . 

در اینكه از كجاى این سوره چنین مطلبى استفاده مى‏شود در میان مفسران گفتگو است ، زیرا در ظاهر آیات آن چیزى جز بشارت از فتح و پیروزى نیست ، این مفهوم ظاهرا از اینجا استفاده شده كه این سوره دلیل بر آن است كه رسالت پیامبر (صلى‏ الله‏علیه‏ و آله‏و سلّم) به پایان رسیده ، و آئین او كاملا تثبیت شده است ، و معلوم است در چنین حالتى انتظار رحلت از سراى فانى به جهان باقى ، كاملا قابل پیش‏بینى است .

اینجاست که تطبیق این سوره با ظهور حضرت مهدی عجل الله

تعالی فرجه الشریف و جهانی سازی دین مبین اسلام بدست ان

حضرت و گرایش گروهی غیرمسلمانان ب این دین مبارک

کاملا نمود پیدا میکند ..

در باره فضیلت تلاوت این سوره در حدیثى ( از پیغمبر اكرم (صلى‏ الله‏علیه‏و آله‏و سلّم) آمده است ) : من قرأها فكانما شهد مع رسول الله (صلى‏ الله‏علیه‏و آله‏و سلّم) فتح مكه : كسى كه آن را تلاوت كند همانند این است كه همراه پیغمبر در فتح مكه بوده است .

در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه‏السلام) مى‏خوانیم : كسى كه سوره اذا جاء نصر الله و الفتح را در نماز نافله یا فریضه بخواند خداوند او را بر تمام دشمنانش پیروز مى‏كند و در قیامت در حالى وارد محشر مى‏شود كه نامه‏اى با او است كه سخن مى‏گوید ، خداوند آن را از درون قبرش همراه او بیرون فرستاده ، و آن امان نامه‏اى است از آتش جهنم ... .


نوشته شده در چهار شنبه 13 اسفند 1393ساعت 18:56 توسط راحله 313| |

آیات قرآن در مورد منافقین

 

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْیوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُمْ بِمُؤْمِنِینَ


گروهی از مردم کسانی هستند که می‌گویند: «به خدا و روز رستاخیز ایمان آورده‌ایم.» در حالی که ایمان ندارند.
«البقرة/8»

یخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَمَا یخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا یشْعُرُونَ


می‌خواهند خدا و مؤمنان را فریب دهند؛ در حالی که جز خودشان را فریب نمی‌دهند؛ (اما) نمی‌فهمند.
«البقرة/9»

فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا كَانُوا یكْذِبُونَ


در دلهای آنان یک نوع بیماری است؛ خداوند بر بیماری آنان افزوده؛ و به خاطر دروغهایی که میگفتند، عذاب دردناکی در انتظار آنهاست.
«البقرة/10»

وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ


و هنگامی که به آنان گفته شود: «در زمین فساد نکنید» می‌گویند: «ما فقط اصلاح‌کننده‌ایم»!
«البقرة/11»

أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَكِنْ لَا یشْعُرُونَ


آگاه باشید! اینها همان مفسدانند؛ ولی نمی‌فهمند.
«البقرة/12»

وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلَكِنْ لَا یعْلَمُونَ


و هنگامی که به آنان گفته شود: «همانند (سایر) مردم ایمان بیاورید!» می‌گویند: «آیا همچون ابلهان ایمان بیاوریم؟!» بدانید اینها همان ابلهانند ولی نمی‌دانند!
«البقرة/13»

وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَیاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ


و هنگامی که افراد باایمان را ملاقات می‌کنند، و می‌گویند: «ما ایمان آورده‌ایم!» (ولی) هنگامی که با شیطانهای خود خلوت می‌کنند، می‌گویند: «ما با شمائیم! ما فقط (آنها را) مسخره می‌کنیم!»
«البقرة/14»

اللَّهُ یسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَیمُدُّهُمْ فِی طُغْیانِهِمْ یعْمَهُونَ


خداوند آنان را استهزا می‌کند؛ و آنها را در طغیانشان نگه می‌دارد، تا سرگردان شوند.
«البقرة/15»

أُولَئِكَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ وَمَا كَانُوا مُهْتَدِینَ


آنان کسانی هستند که «هدایت» را به «گمراهی» فروخته‌اند؛ و (این) تجارت آنها سودی نداده؛ و هدایت نیافته‌اند.
«البقرة/16»

مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لَا یبْصِرُونَ


آنان [= منافقان‌] همانند کسی هستند که آتشی افروخته (تا در بیابان تاریک، راه خود را پیدا کند)، ولی هنگامی که آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند (طوفانی می‌فرستد و) آن را خاموش می‌کند؛ و در تاریکیهای وحشتناکی که چشم کار نمی‌کند، آنها را رها می‌سازد.
«البقرة/17»

صُمٌّ بُكْمٌ عُمْی فَهُمْ لَا یرْجِعُونَ


آنها کران، گنگها و کورانند؛ لذا (از راه خطا) بازنمی‌گردند!
«البقرة/18»

أَوْ كَصَیبٍ مِنَ السَّمَاءِ فِیهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ یجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ مِنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَاللَّهُ مُحِیطٌ بِالْكَافِرِینَ


یا همچون بارانی از آسمان، که در شب تاریک همراه با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذران) ببارد. آنها از ترس مرگ، انگشتانشان را در گوشهای خود می‌گذارند؛ تا صدای صاعقه را نشنوند. و خداوند به کافران احاطه دارد (و در قبضه قدرت او هستند).
«البقرة/19»

یكَادُ الْبَرْقُ یخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ كُلَّمَا أَضَاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِیهِ وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَیهِمْ قَامُوا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ
(روشنائی خیره کننده) برق، نزدیک است چشمانشان را برباید. هر زمان که (برق جستن می‌کند، و صفحه بیابان را) برای آنها روشن می‌سازد، (چند گامی) در پرتو آن راه می‌روند؛ و چون خاموش می‌شود، توقف می‌کنند. و اگر خدا بخواهد، گوش و چشم آنها را از بین می‌برد؛ چرا که خداوند بر هر چیز تواناست.
«البقرة/20»

وَاذْكُرُوا اللَّهَ فِی أَیامٍ مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یوْمَینِ فَلَا إِثْمَ عَلَیهِ وَمَنْ تَأَخَّرَ فَلَا إِثْمَ عَلَیهِ لِمَنِ اتَّقَى وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَیهِ تُحْشَرُونَ
و خدا را در روزهای معینی یاد کنید! (روزهای 11 و 12 و 13 ماه ذی حجه). و هر کس شتاب کند، (و ذکر خدا را) در دو روز انجام دهد، گناهی بر او نیست، و هر که تأخیر کند، (و سه روز انجام دهد نیز) گناهی بر او نیست؛ برای کسی که تقوا پیشه کند. و از خدا بپرهیزید! و بدانید شما به سوی او محشور خواهید شد!
«البقرة/203»

وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَیتَ الْمُنَافِقِینَ یصُدُّونَ عَنْكَ صُدُودًا


و هنگامی که به آنها گفته شود: «به سوی آنچه خداوند نازل کرده، و به سوی پیامبر بیایید»، منافقان را می‌بینی که (از قبول دعوت) تو، اعراض می‌کنند!
«النساء/61»

فَكَیفَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَیدِیهِمْ ثُمَّ جَاءُوكَ یحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِیقًا


پس چگونه وقتی به خاطر اعمالشان، گرفتار مصیبتی می‌شوند، سپس به سراغ تو می‌آیند، سوگند یاد می‌کنند که منظور (ما از بردن داوری نزد دیگران)، جز نیکی کردن و توافق (میان طرفین نزاع،) نبوده است؟!
«النساء/62»

أُولَئِكَ الَّذِینَ یعْلَمُ اللَّهُ مَا فِی قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَعِظْهُمْ وَقُلْ لَهُمْ فِی أَنْفُسِهِمْ قَوْلًا بَلِیغًا


آنها کسانی هستند که خدا، آنچه را در دل دارند، می‌داند. از (مجازات) آنان صرف نظر کن! و آنها را اندرز ده! و با بیانی رسا، نتایج اعمالشان را به آنها گوشزد نما!
«النساء/63»

فَمَا لَكُمْ فِی الْمُنَافِقِینَ فِئَتَینِ وَاللَّهُ أَرْكَسَهُمْ بِمَا كَسَبُوا أَتُرِیدُونَ أَنْ تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَمَنْ یضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِیلًا


چرا درباره منافقین دو دسته شده‌اید؟! (بعضی جنگ با آنها را ممنوع، و بعضی مجاز می‌دانید.) در حالی که خداوند بخاطر اعمالشان، (افکار) آنها را کاملا وارونه کرده است! آیا شما می‌خواهید کسانی را که خداوند (بر اثر اعمال زشتشان) گمراه کرده، هدایت کنید؟! در حالی که هر کس را خداوند گمراه کند، راهی برای او نخواهی یافت.
«النساء/88»

وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَوَاءً فَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِیاءَ حَتَّى یهَاجِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَیثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِیا وَلَا نَصِیرًا


آنان آرزو می‌کنند که شما هم مانند ایشان کافر شوید، و مساوی یکدیگر باشید. بنابر این، از آنها دوستانی انتخاب نکنید، مگر اینکه (توبه کنند، و) در راه خدا هجرت نمایند. هرگاه از این کار سر باز زنند، (و به اقدام بر ضد شما ادامه دهند،) هر جا آنها را یافتید، اسیر کنید! و (در صورت احساس خطر) به قتل برسانید! و از میان آنها، دوست و یار و یاوری اختیار نکنید!.
«النساء/89»

سَتَجِدُونَ آخَرِینَ یرِیدُونَ أَنْ یأْمَنُوكُمْ وَیأْمَنُوا قَوْمَهُمْ كُلَّ مَا رُدُّوا إِلَى الْفِتْنَةِ أُرْكِسُوا فِیهَا فَإِنْ لَمْ یعْتَزِلُوكُمْ وَیلْقُوا إِلَیكُمُ السَّلَمَ وَیكُفُّوا أَیدِیهُمْ فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَیثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأُولَئِكُمْ جَعَلْنَا لَكُمْ عَلَیهِمْ سُلْطَانًا مُبِینًا


بزودی جمعیت دیگری را می‌یابید که می‌خواهند هم از ناحیه شما در امان باشند، و هم از ناحیه قوم خودشان (که مشرکند. لذا نزد شما ادعای ایمان می‌کنند؛ ولی) هر زمان آنان را به سوی فتنه (و بت پرستی) بازگردانند، با سر در آن فرو می‌روند! اگر از درگیری با شما کنار نرفتند و پیشنهاد صلح نکردند و دست از شما نکشیدند، آنها را هر جا یافتید اسیر کنید و (یا) به قتل برسانید! آنها کسانی هستند که ما برای شما، تسلط آشکاری نسبت به آنان قرار داده‌ایم.
«النساء/91»

بَشِّرِ الْمُنَافِقِینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا


به منافقان بشارت ده که مجازات دردناکی در انتظار آنهاست!
«النساء/138»

وَقَدْ نَزَّلَ عَلَیكُمْ فِی الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللَّهِ یكْفَرُ بِهَا وَیسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى یخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیرِهِ إِنَّكُمْ إِذًا مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِینَ وَالْكَافِرِینَ فِی جَهَنَّمَ جَمِیعًا


و خداوند (این حکم را) در قرآن بر شما نازل کرده که هرگاه بشنوید افرادی آیات خدا را انکار و استهزا می‌کنند، با آنها ننشینید تا به سخن دیگری بپردازند! وگرنه، شما هم مثل آنان خواهید بود. خداوند، منافقان و کافران را همگی در دوزخ جمع می‌کند.
«النساء/140»

الَّذِینَ یتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَإِنْ كَانَ لِلْكَافِرِینَ نَصِیبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَیكُمْ وَنَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فَاللَّهُ یحْكُمُ بَینَكُمْ یوْمَ الْقِیامَةِ وَلَنْ یجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا


منافقان همانها هستند که پیوسته انتظار می‌کشند و مراقب شما هستند؛ اگر فتح و پیروزی نصیب شما گردد، می‌گویند: مگر ما با شما نبودیم؟ (پس ما نیز در افتخارات و غنایم شریکیم!) «و اگر بهره‌ای نصیب کافران گردد، به آنان می‌گویند: مگر ما شما را به مبارزه و عدم تسلیم در برابر مؤمنان، تشویق نمی‌کردیم؟ (پس با شما شریک خواهیم بود!)» خداوند در روز رستاخیز، میان شما داوری می‌کند؛ و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلطی نداده است.
«النساء/141»

إِنَّ الْمُنَافِقِینَ یخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا كُسَالَى یرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا یذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِیلًا


منافقان می‌خواهند خدا را فریب دهند؛ در حالی که او آنها را فریب می‌دهد؛ و هنگامی که به نماز برمی‌خیزند، با کسالت برمی‌خیزند؛ و در برابر مردم ریا می‌کنند؛ و خدا را جز اندکی یاد نمی‌نمایند!
«النساء/142»

مُذَبْذَبِینَ بَینَ ذَلِكَ لَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَلَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَمَنْ یضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِیلًا


آنها افراد بی‌هدفی هستند که نه سوی اینها، و نه سوی آنهایند! (نه در صف مؤمنان قرار دارند، و نه در صف کافران!) و هر کس را خداوند گمراه کند، راهی برای او نخواهی یافت.
«النساء/143»

إِنَّ الْمُنَافِقِینَ فِی الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِیرًا


منافقان در پایین‌ترین درکات دوزخ قرار دارند؛ و هرگز یاوری برای آنها نخواهی یافت! (بنابر این، از طرح دوستی با دشمنان خدا، که نشانه نفاق است، بپرهیزید!)
«النساء/145»

إِذْ یقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هَؤُلَاءِ دِینُهُمْ وَمَنْ یتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَكِیمٌ


و هنگامی را که منافقان، و آنها که در دلهایشان بیماری است می‌گفتند: «این گروه (مسلمانان) را دینشان مغرور ساخته است.» (آنها نمی‌دانستند که) هر کس بر خدا توکل کند، (پیروز می‌گردد؛) خداوند قدرتمند و حکیم است!
«الأنفال/49»

قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَیینِ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَنْ یصِیبَكُمُ اللَّهُ بِعَذَابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَیدِینَا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُمْ مُتَرَبِّصُونَ


بگو: «آیا درباره ما، جز یکی از دو نیکی را انتظار دارید؟!(: یا پیروزی یا شهادت) ولی ما انتظار داریم که خداوند، عذابی از سوی خودش (در آن جهان) به شما برساند، یا (در این جهان) به دست ما (مجازات شوید) اکنون که چنین است، شما انتظار بکشید، ما هم با شما انتظار می‌کشیم!»
«التوبة/52»

قُلْ أَنْفِقُوا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا لَنْ یتَقَبَّلَ مِنْكُمْ إِنَّكُمْ كُنْتُمْ قَوْمًا فَاسِقِینَ


بگو: «انفاق کنید؛ خواه از روی میل باشد یا اکراه، هرگز از شما پذیرفته نمی‌شود؛ چرا که شما قوم فاسقی بودید!»
«التوبة/53»

وَمَا مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلَا یأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَى وَلَا ینْفِقُونَ إِلَّا وَهُمْ كَارِهُونَ


هیچ چیز مانع قبول انفاقهای آنها نشد، جز اینکه آنها به خدا و پیامبرش کافر شدند، و نماز بجا نمی‌آورند جز با کسالت، و انفاق نمی‌کنند مگر با کراهت!
«التوبة/54»

وَیحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنَّهُمْ لَمِنْكُمْ وَمَا هُمْ مِنْكُمْ وَلَكِنَّهُمْ قَوْمٌ یفْرَقُونَ


آنها به خدا سوگند می‌خورند که از شما هستند، در حالی که از شما نیستند؛ ولی آنها گروهی هستند که می‌ترسند (و به خاطر ترس از فاش شدن اسرارشان دروغ می‌گویند)!
«التوبة/56»

لَوْ یجِدُونَ مَلْجَأً أَوْ مَغَارَاتٍ أَوْ مُدَّخَلًا لَوَلَّوْا إِلَیهِ وَهُمْ یجْمَحُونَ


اگر پناهگاه یا غارها یا راهی در زیر زمین بیابند، بسوی آن حرکت می‌کنند، و با سرعت و شتاب فرار می‌کنند.
«التوبة/57»

وَمِنْهُمْ مَنْ یلْمِزُكَ فِی الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَإِنْ لَمْ یعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ یسْخَطُونَ


و در میان آنها کسانی هستند که در (تقسیم) غنایم به تو خرده میگیرند؛ اگر از آن (غنایم، سهمی) به آنها داده شود، راضی می‌شوند؛ و اگر داده نشود، خشم می‌گیرند (؛خواه حق آنها باشد یا نه)!
«التوبة/58»

وَلَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا مَا آتَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَیؤْتِینَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَرَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللَّهِ رَاغِبُونَ


(در حالی که) اگر به آنچه خدا و پیامبرش به آنان داده راضی باشند، و بگویند: «خداوند برای ما کافی است! و بزودی خدا و رسولش، از فضل خود به ما می‌بخشند؛ ما تنها رضای او را می‌طلبیم.» (برای آنها بهتر است)!
«التوبة/59»

یحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ لِیرْضُوكُمْ وَاللَّهُ وَرَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ یرْضُوهُ إِنْ كَانُوا مُؤْمِنِینَ


آنها برای شما به خدا سوگند یاد می‌کنند، تا شما را راضی سازند؛ در حالی که شایسته‌تر این است که خدا و رسولش را راضی کنند، اگر ایمان دارند!
«التوبة/62»

یحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَیهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِی قُلُوبِهِمْ قُلِ اسْتَهْزِئُوا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ مَا تَحْذَرُونَ


منافقان از آن بیم دارند که سوره‌ای بر ضد آنان نازل گردد، و به آنها از اسرار درون قلبشان خبر دهد. بگو: «استهزا کنید! خداوند، آنچه را از آن بیم دارید، آشکار می‌سازد!»
«التوبة/64»

وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَیقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللَّهِ وَآیاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ


و اگر از آنها بپرسی(: «چرا این اعمال خلاف را انجام دادید؟!»)، می‌گویند: «ما بازی و شوخی می‌کردیم!» بگو:« آیا خدا و آیات او و پیامبرش را مسخره می‌کردید؟!»
«التوبة/65»

الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ یأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَیقْبِضُونَ أَیدِیهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ هُمُ الْفَاسِقُونَ


مردان منافق و زنان منافق، همه از یک گروهند! آنها امر به منکر، و نهی از معروف می‌کنند؛ و دستهایشان را (از انفاق و بخشش) می‌بندند؛ خدا را فراموش کردند، و خدا (نیز) آنها را فراموش کرد (،و رحمتش را از آنها قطع نمود)؛ به یقین، منافقان همان فاسقانند!
«التوبة/67»

وَعَدَ اللَّهُ الْمُنَافِقِینَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا هِی حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُقِیمٌ


خداوند به مردان و زنان منافق و کفار، وعده آتش دوزخ داده؛ جاودانه در آن خواهند ماند -همان برای آنها کافی است!- و خدا آنها را از رحمت خود دور ساخته؛ و عذاب همیشگی برای آنهاست!
«التوبة/68»

یا أَیهَا النَّبِی جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ


ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن، و بر آنها سخت بگیر! جایگاهشان جهنم است؛ و چه بد سرنوشتی دارند!
«التوبة/73»

یحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ وَهَمُّوا بِمَا لَمْ ینَالُوا وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ یتُوبُوا یكُ خَیرًا لَهُمْ وَإِنْ یتَوَلَّوْا یعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِیمًا فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِی الْأَرْضِ مِنْ وَلِی وَلَا نَصِیرٍ


به خدا سوگند می‌خورند که (در غیاب پیامبر، سخنان نادرست) نگفته‌اند؛ در حالی که قطعا سخنان کفرآمیز گفته‌اند؛ و پس از اسلام‌آوردنشان، کافر شده‌اند؛ و تصمیم (به کار خطرناکی) گرفتند، که به آن نرسیدند. آنها فقط از این انتقام می‌گیرند که خداوند و رسولش، آنان را به فضل (و کرم) خود، بی‌نیاز ساختند! (با این حال،) اگر توبه کنند، برای آنها بهتر است؛ و اگر روی گردانند، خداوند آنها را در دنیا و آخرت، به مجازات دردناکی کیفر خواهد داد؛ و در سراسر زمین، نه ولی و حامی دارند، و نه یاوری!
«التوبة/74»

وَمِنْهُمْ مَنْ عَاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتَانَا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِینَ


بعضی از آنها با خدا پیمان بسته بودند که: «اگر خداوند ما را از فضل خود روزی دهد، قطعا صدقه خواهیم داد؛ و از صالحان (و شاکران) خواهیم بود!»
«التوبة/75»

 

فَلَمَّا آتَاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَتَوَلَّوْا وَهُمْ مُعْرِضُونَ

 


اما هنگامی که خدا از فضل خود به آنها بخشید، بخل ورزیدند و سرپیچی کردند و روی برتافتند!
«التوبة/76»

فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقًا فِی قُلُوبِهِمْ إِلَى یوْمِ یلْقَوْنَهُ بِمَا أَخْلَفُوا اللَّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا كَانُوا یكْذِبُونَ


این عمل، (روح) نفاق را، تا روزی که خدا را ملاقات کنند، در دلهایشان برقرار ساخت. این بخاطر آن است که از پیمان الهی تخلف جستند؛ و بخاطر آن است که دروغ می‌گفتند.
«التوبة/77»

وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَینِ ثُمَّ یرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِیمٍ


و از (میان) اعراب بادیه‌نشین که اطراف شما هستند، جمعی منافقند؛ و از اهل مدینه (نیز)، گروهی سخت به نفاق پای بندند. تو آنها را نمی‌شناسی، ولی ما آنها را می شناسیم. بزودی آنها را دو بار مجازات می‌کنیم (:مجازاتی با رسوایی در دنیا، و مجازاتی به هنگام مرگ)؛ سپس بسوی مجازات بزرگی (در قیامت)فرستاده می‌شوند.
«التوبة/101»

وَلَیعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَلَیعْلَمَنَّ الْمُنَافِقِینَ


مسلما خداوند مؤمنان را می‌شناسد، و به یقین منافقان را (نیز) می‌شناسد.
«العنکبوت/11»

وَإِذْ یقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا


و (نیز) به خاطر آورید زمانی را که منافقان و بیماردلان می‌گفتند: «خدا و پیامبرش جز وعده‌های دروغین به ما نداده‌اند!»
«الأحزاب/12»

لِیجْزِی اللَّهُ الصَّادِقِینَ بِصِدْقِهِمْ وَیعَذِّبَ الْمُنَافِقِینَ إِنْ شَاءَ أَوْ یتُوبَ عَلَیهِمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِیمًا


هدف این است که خداوند صادقان را بخاطر صدقشان پاداش دهد، و منافقان را هرگاه اراده کند عذاب نماید یا (اگر توبه کنند) توبه آنها را بپذیرد؛ چرا که خداوند آمرزنده و رحیم است.
«الأحزاب/24»

وَیعَذِّبَ الْمُنَافِقِینَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِینَ وَالْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَیهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِیرًا


و (نیز) مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد می‌برند مجازات کند؛ (آری) حوادث ناگواری (که برای مؤمنان انتظار می‌کشند) تنها بر خودشان نازل می‌شود! خداوند بر آنان غضب کرده و از رحمت خود دورشان ساخته و جهنم را برای آنان آماده کرده؛ و چه بد سرانجامی است!
«الفتح/6»

یوْمَ یقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِینَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِیلَ ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَینَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ


روزی که مردان و زنان منافق به مؤمنان می‌گویند: «نظری به ما بیفکنید تا از نور شما پرتوی برگیریم!» به آنها گفته می‌شود: «به پشت سر خود بازگردید و کسب نور کنید!» در این هنگام دیواری میان آنها زده می‌شود که دری دارد، درونش رحمت است و برونش عذاب!
«الحدید/13»

ینَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قَالُوا بَلَى وَلَكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْكُمُ الْأَمَانِی حَتَّى جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ


آنها را صدا می‌زنند: «مگر ما با شما نبودیم؟!» می‌گویند: «آری، ولی شما خود را به هلاکت افکندید و انتظار (مرگ پیامبر را) کشیدید، و (در همه چیز) شک و تردید داشتید، و آرزوهای دور و دراز شما را فریب داد تا فرمان خدا فرا رسید، و شیطان فریبکار شما را در برابر (فرمان) خداوند فریب داد!
«الحدید/14»

فَالْیوْمَ لَا یؤْخَذُ مِنْكُمْ فِدْیةٌ وَلَا مِنَ الَّذِینَ كَفَرُوا مَأْوَاكُمُ النَّارُ هِی مَوْلَاكُمْ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ


پس امروز نه از شما فدیه‌ای پذیرفته می‌شود، و نه از کافران؛ و جایگاهتان آتش است و همان سرپرستتان می‌باشد؛ و چه بد جایگاهی است!
«الحدید/15»

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ یعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ یشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَكَاذِبُونَ


هنگامی که منافقان نزد تو آیند می‌گویند: «ما شهادت می‌دهیم که یقینا تو رسول خدایی!» خداوند می‌داند که تو رسول او هستی، ولی خداوند شهادت می‌دهد که منافقان دروغگو هستند (و به گفته خود ایمان ندارند).
«المنافقون/1»

اتَّخَذُوا أَیمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا یعْمَلُونَ


آنها سوگندهایشان را سپر ساخته‌اند تا مردم را از راه خدا باز دارند، و کارهای بسیار بدی انجام می‌دهند!
«المنافقون/2»

ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا یفْقَهُونَ


این بخاطر آن است که نخست ایمان آوردند سپس کافر شدند؛ از این رو بر دلهای آنان مهر نهاده شده، و حقیقت را درک نمی‌کنند!
«المنافقون/3»

وَإِذَا رَأَیتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِنْ یقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ یحْسَبُونَ كُلَّ صَیحَةٍ عَلَیهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى یؤْفَكُونَ


هنگامی که آنها را می‌بینی، جسم و قیافه آنان تو را در شگفتی فرو می‌برد؛ و اگر سخن بگویند، به سخنانشان گوش فرا می‌دهی؛ اما گویی چوبهای خشکی هستند که به دیوار تکیه داده شده‌اند! هر فریادی از هر جا بلند شود بر ضد خود می‌پندارند؛ آنها دشمنان واقعی تو هستند، پس از آنان بر حذر باش! خداوند آنها را بکشد، چگونه از حق منحرف می‌شوند؟!
«المنافقون/4»

وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا یسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَیتَهُمْ یصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ


هنگامی که به آنان گفته شود: «بیایید تا رسول خدا برای شما استغفار کند!»، سرهای خود را (از روی استهزا و کبر و غرور) تکان می‌دهند؛ و آنها را می‌بینی که از سخنان تو اعراض کرده و تکبر می‌ورزند!
«المنافقون/5»

سَوَاءٌ عَلَیهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ یغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ


برای آنها تفاوت نمی‌کند، خواه استغفار برایشان کنی یا نکنی، هرگز خداوند آنان را نمی‌بخشد؛ زیرا خداوند قوم فاسق را هدایت نمی‌کند!
«المنافقون/6»

هُمُ الَّذِینَ یقُولُونَ لَا تُنْفِقُوا عَلَى مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى ینْفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یفْقَهُونَ


آنها کسانی هستند که می‌گویند: «به افرادی که نزد رسول خدا هستند انفاق نکنید تا پراکنده شوند!» (غافل از اینکه) خزاین آسمانها و زمین از آن خداست، ولی منافقان نمی‌فهمند!
«المنافقون/7»

یقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِینَةِ لَیخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یعْلَمُونَ


آنها می‌گویند: «اگر به مدینه بازگردیم، عزیزان ذلیلان را بیرون می‌کنند!» در حالی که عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است؛ ولی منافقان نمی‌دانند!
«المنافقون/8»

یقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِینَةِ لَیخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یعْلَمُونَ


آنها می‌گویند: «اگر به مدینه بازگردیم، عزیزان ذلیلان را بیرون می‌کنند!» در حالی که عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است؛ ولی منافقان نمی‌دانند!
«المنافقون/8»


http://www.lahafezon.blogfa.com/post-78.aspx


نوشته شده در یک شنبه 26 بهمن 1393ساعت 16:22 توسط راحله 313| |

1. بعضی روایات به طور عموم دلالت می کند که تمام مؤمنان خالص (زن و مرد) و کفار و معاند (زن و مرد) که در طول تاریخ در روی زمین زندگی کرده اند، بر می گردند. امام صادق علیه السلام فرموده است: « همانا رجعت عمومی نیست؛ بلکه خصوصی است، بر نمی گردند مگر مؤمنان خالص و کفار محض».(۱)

۲. بعضی از روایات، رجعت‌كنندگان را با اسم و مشخصات معرفی می‌ كند.

در این میان گروهی از یاوران امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، زنانی هستند که خدا به برکت ظهور امام آنان را زنده می کند و آن ها بار دیگر به دنیا رجعت می کنند.

در منابع معتبر اسلامی، نام سیزده زن آمده است كه به هنگام ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف زنده خواهند شد و در لشكر امام به مداوای مجروحان جنگی و پرستاری بیماران خواهند پرداخت. در روایتی آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: « همراه مهدی سیزده زن خواهند بود». مفضل بن عمر از حضرت پرسید: «آن‌ ها را برای چه كاری می ‌خواهد؟» حضرت فرمود: «برای مداوای مجروحان و رسیدگی به مریض‌ ها؛ همان ‌گونه كه وقتی همراه پیامبر بودند، چنین می‌كردند». مفضل پرسید: «نام آن ها را بفرمایید». حضرت فرمود: «قنواء دختر رشید هجری، ام ایمن، حبابه والبیّه، سمیه مادر عمار بن یاسر، زبیده، ام خالد احمسیه، ام سعید حنفیه، صبانه ماشطه و ام خالد جهنیه».(۲)

 


هر چند در حدیث امام صادق علیه السلام فقط از نه نفر از آنان نام می برد، اما باید توجه داشت زنانی همچون «صیانه» که مادر چند شهید بود و خود نیز با وضعی جانسوز به شهادت رسید، سمیه که در راه دفاع از عقیدة اسلامی خود، سخت‌ ترین شكنجه ‌ها را تحمل نمود و تا پای جان از عقیدة خود دفاع كرد، ام‌ خالد که برای حفظ اسلام جانباز شد و نیز دیگرانی همچون زبیده، كسانی بودند كه زرق و برق دنیا هرگز آنان را از اسلام باز نداشت؛ بلکه آن ها از آن امكانات در راه عقیده خود استفاده كرده و در مراسم حج كه یكی از اركان دین است، به كار بردند. بعضی نیز افتخار دایگی رهبر امت را داشتند و خود نیز از معنویات زیادی برخوردار بودند و بعضی دیگر، از خانوادة شهیدانی بودند كه خود، پیكر نیمه ‌جان فرزندان ‌شان را حمل كردند. این افراد با داشتن چنین شرایطی ثابت کردند كه می ‌توانند گوشه‌ ای از بار سنگین حکومت جهانی اسلام را بردوش گیرند.



زنان مؤمن

سمیه، مادر عمار یاسر

هفتمین فردی که به اسلام گروید و بدترین شكنجه ‌ها را نیز تحمل كرد، سمیه بود.(۳) او و شوهرش، یاسر در دام ابوجهل گرفتار شده بودند و او به آن ها دستور داد كه به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله دشنام دهند، اما آن ها چنین كاری نكردند. ابوجهل زره آهنی به سمیه و یاسر پوشاند و آن ها را مقابل آفتاب سوزان نگه ‌داشت. پیامبر صلی الله علیه و آله كه گاهی از كنارشان عبور می ‌كرد، آن ها را به صبر و مقاومت سفارش می‌ كرد و می ‌فرمود: «ای خاندان یاسر صبر پیشه كنید كه وعده‌ گاه شما بهشت است». سرانجام ابوجهل با ضربتی آنها را به شهادت رساند.(۴)

 

ام ایمن

این زن که نامش "بركه" است، دختر "ثعلبه بن عمرو بن حصن بن مالك" و خدمت‌ گزار "آمنه"، مادر پیامبر و كنیز پیامبر صلی الله علیه و آله بود. آن گاه كه رسول خدا صلی الله علیه و آله مادر خود را از دست داده بود، وی پرستاری حضرت را برعهده گرفت و به اصطلاح، خدمت ‌گزار رسول خدا صلی الله علیه و آله محسوب می‌ شد. پیامبر صلی الله علیه و آله درباره اش می ‌فرمود: «او باقی ‌ماندة خاندان من است».(۵) او از شیفتگان امامت بود كه در ماجرای فدك، حضرت زهرا علیها السلام او را به عنوان شاهد معرفی كرد و پنج یا شش ماه پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله در زمان خلافت ابوبكر از دنیا رفت. (۶)


صیانه

از دیگر زنان رجعت کننده در دوران امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف که به یاری حضرت می پردازند، "صیانه" است. درباره او آمده می نویسند: «در دولت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، سیزده تن برای معالجة زخمیان زنده گشته و به دنیا باز می‌ گردند. یكی از آنان "صیانه" است كه همسر "حزقیل" و آرایشگر دختر فرعون بوده است. شوهرش "حزقیل" پسرعموی فرعون و گنجینه دار او بوده و به گفتة او، مؤمن خاندان فرعون است كه به پیامبر زمانش، موسی علیه السلام ایمان آورد». (۷)

نسیبه، دختر كعب

وی كه همسر "زید بن عاصم" و از بانوان مجاهد و صحابی فداكار رسول خدا صلی الله علیه و آله و راوی حدیث از آن حضرت بوده است. درباره او نوشته ‌اند: «‌ در بیعت عقبه كه ۶۲ مرد از قبیله خزرج شركت داشتند و با رسول خدا صلی الله علیه و آله بیعت كردند، دو زن یعنی نسیبه و خواهر وی هم حضور داشتند و بدون اینكه به هنگام بیعت، دست رسول خدا صلی الله علیه و آله به دست آن ها بخورد، با آن حضرت بیعت كردند و به اطاعت پیامبر صلی الله علیه و آله اقرار و تعهد نمودند».(۸)

او که كنیه اش "ام عماره" است، در بیعت رضوان، جنگ احد و در جنگ یمامه كه بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله با مسیلمه كذاب واقع شد، حضور داشته است. ایمان و اخلاص و فداكاری وی در جنگ احد، به جایی رسید كه رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «وفاداری و مقاومت نسیبه، بهتر و بالاتر از بسیاری از مردها می‌ باشد».(۹) در جنگ "یمامه" نیز دوازده زخم برداشت و حتی یك دست وی هم قطع شد.

 

ام خالد عبدی

ام خالد عبدی، بانویی است كه استاندار عراق، یوسف بن عمرو به سبب عقیده شیعی و پیروی از زید بن علی بن الحسین علیه السلام در كوفه، دست او را قطع كرد. وی در راه عقیده و عبادت خویش، استواری و پای‌ بندی قاطعی داشت و در بیان معارف دین و ابراز عشق و ارادت به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله برابر مخالفان، هیچ كوتاهی و مسامحه ‌ای روا نمی ‌داشت. (۱۰)


زبیده

او، همسر هارون الرشید و از شیعیان بود. وقتی هارون از عقیدة او آگاه شد، سوگند یاد كرد او را طلاق دهد. او به انجام كارهای نیك معروف بود. زمانی كه یك مشك آب در شهر یك دینار طلا ارزش داشت، او همة حُجاج و شاید مردم مكه را سیراب كرد. او دستور داد با كندن كوه ‌ها و احداث تونل‌ ها، آب را از خارج حرم مكه، به حرم آوردند. وی صد كنیز داشت كه همگی حافظ قرآن بودند و هر كدام موظف بود كه یك دهم قرآن را بخواند؛ به گونه ‌ای كه از منزل او صدای قرائت قرآن همانند زمزمة زنبورهای عسل بلند بود. (۱۱)


حبابه والبیه

بزرگانی همچون شیخ طوسی، شیخ كلینی، فیض كاشانی، محدث بحرانی، طبرسی، راوندی و علامه مجلسی، او را محدث و راوی حدیث از هشت تن از امامان معصوم، از امام علی علیه السلام تا امام رضا علیه السلام دانسته ‌اند. وی، راوی حدیث از امام علی علیه السلام بوده و در روزگار امام زین العابدین علیه السلام، ۱۱۳ سال از عمر او می گذشت. در سال ۱۸۳ق كه امام موسی بن جعفر علیه السلام شهید شده و امام رضا علیه السلام عهده ‌دار امامت گردید، وی به حضور امام هشتم رسید؛ در حالی كه عمر او در این روزگار، حداقل ۲۳۵ بود. وقتی از دنیا رفت، امام رضا علیه السلام او را با پیراهن خود كفن كرده و به خاك سپرد. سن او هنگام مرگ، بیش از ۲۴۰ سال بود. او، دوبار به جوانی بازگشت كه یك بار به معجزه امام سجاد علیه السلام و بار دوم به معجزه امام هشتم علیه السلام بود. هشت امام معصوم علیهم السلام با خاتم خود بر سنگی كه او همراه داشت، نقش بستند. (۱۲)

 


قنواء، دختر رشید هجری

دانشمندان رجالی و اهل فقه و حدیث، مانند شیخ طوسی، برقی و مامقانی این بانوی بزرگوار را از بانوان یاور امام صادق علیه السلام و راوی حدیث از آن حضرت معرفی كرده ‌اند. میزان پایداری در عقیده و پای‌ بندی او به اسلام و تشیع و علاقه اش به امیرالمؤمنین علیه السلام، از جریانی كه دربارة شیوه اسارت و شهادت پدرش توسط ابن زیاد نقل می ‌كند، مشخص می ‌شود. (۱۳)


زنان غیرمؤمن

در حدیثی از امام باقر علیه السلام، از زنی خبر داده شده است كه حضرت زهرا علیها السلام را خیلی رنج می ‌داد. این زن نیز از رجعت کنندگانی است که باز می گردد تا به سزای عملش در این دنیا برسد:« آگاه باشید اگر قائم ما قیام كند، حمیراء زنده می ‌شود تا اینكه آن حضرت به او تازیانه بزند و تا اینكه از وی برای فاطمه دختر رسول‌خدا انتقام بگیرد. روای از حضرت پرسید:« فدایت شوم! چرا بر او تازیانه می ‌زند؟» حضرت فرمود: «به سبب افترا و تهمتی كه به أم ابراهیم زد». روای پرسید: «چرا خداوند، تا زمان قائم آن را به تأخیر انداخت؟» امام باقر علیه السلام فرمود: «به سبب اینكه خداوند، پیامبر را برای رحمتِ خلق مبعوث كرد، ولی مهدی را برای انتقام از دشمنان». (۱۴)

 


پی نوشت:


1. حر عاملی، الایقاظ من الهجعة، باب ۱۰، ص۳۶۰.

۲. طبری، دلائل الامة، ص۲۶۰.

۳. طبسی، چشم‌اندازی از حكومت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ص۷۸.

۴. ریاحین الشریعة، ج۴، ص۳۳۵.

۵. تاریخ طبری، ج۲، ص۷.

۶. قاموس الرجال، ج۱۰، ص۳۷۸.

۷. ریاحین الشریعة، ج۵، ص۱۵۳.

۸. ابن اثیر، اسدالغابة، ج۵، ص ۵۵۵.

۹. بحارالانوار، ج۲۰، ص ۱۳۳.

۱۰. آیت ‌الله خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۴، ص ۲۳، ۱۰۸، ۱۷۶.

۱۱. چشم اندازی به حكومت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ص۷۷.

۱۲. مامقامی، تنقیح المقال، ج۲۳، ص ۷۵.

۱۳. شیخ عباس قمی، سفینة البحار، ج۱، ص ۵۲۲؛ ریاحین الشریعة، ج۵.

۱۴. صدوق، علل الشرایع، جلد ۱و۲، ص۳۰۴.

 

 منابع: www.monji21.loxblog.com


نوشته شده در سه شنبه 14 بهمن 1393ساعت 13:23 توسط راحله 313| |

نام شریف آن بزرگوار فاطمه و مشهورترین لقب آن حضرت، "معصومه" است. پدر بزرگوارش امام هفتم شیعیان حضرت موسی بن جعفر (ع) و مادر مكرمه اش "نجمه خاتون" است. آن بانو مادر امام هشتم نیز هست، لذا حضرت معصومه (س) با حضرت رضا (ع) از یك مادر هستند.

حرم حضرت معصومه؛ قم؛

ولادت آن حضرت در روز اول ذیقعده سال ١٧٣ هجری قمری در مدینه منوره واقع شده است. دیری نپایید كه در همان سنین كودكی مواجه با مصیبت شهادت پدر گرامی خود در حبس هارون در شهر بغداد شد؛ لذا از آن پس تحت مراقبت و تربیت برادر بزرگوارش حضرت علی بن موسی الرضا (ع) قرار گرفت. 

 

مرحوم مقرم در كتابهاى ارزشمند: 

((العباس)) و ((علـى الاكبـر)) دلائل عصمت حضرت ابـوالفضل و حضرت علـى اكبر(عليهماالسلام) را بر شمرده است. و مرحـوم نقـدى در كتاب ((زينب الكبـرى)) از عصمت حضـرت زينب ـ سلام الله عليهاـ سخـــن گفته است. و مولف ((كريمه اهلبيت)) شـواهد عصمت حضرت معصومه(سلام الله علیها) را بازگو نموده است. 
و با تـوجه به ايـن كه حضرت معصـومه(سلام الله علیها) نام شـريفشان ((فاطمه)) است و در حال حيات به ((معصـومه)) ملقب نبـودند, تعبير امام(علیه السلام) دقيقا به معناى اثبـات عصمت است, زيـرا بـر اسـاس قاعده معروف: 
((تعليق حكـم به وصف مشعر بـر عليت است)) دلالت حـديث شـريف بـر عصمت آن بزرگـوار بـى تـرديـد خـواهـد بـود. 

 

 بـارگـاه حضـرت معصـومه(سلام الله علیها)

تجليگـاه حضـرت زهـرا(سلام الله علیها)

 

بر اساس روياى صادقه اى كه مرحـوم آيت الله مرعشـى نجفـى(ره) از پدر بزرگـوارش مرحـوم حاج سيدمحمـود مرعشى (متـوفاى 1338 ه' .ق) نقل مـى كردند, قبر شريف حضرت معصـومه(سلام الله علیها) جلـوه گاه قبر گـم شـده مادر بزرگـوارش حضرت صـديقه طاهره ـ سلام الله عليهاـ مـى باشـد. 

آن مرحوم در صدد بود كه به هر وسيله اى كه ممكـن باشد, محل دفـن حضـرت زهـرا ـ سلام الله عليهاـ را به دست آورد, به ايــن منظور ختـم مجربـى را آغاز مى كند و چهل شب آن را ادامه مـى دهد, تا در شب چهلـم به خـدمت حضـرت بـاقـر و يا حضـرت صـادق(عليهماالسلام) شـرفيـاب مـى شـود, امـام(علیه السلام) به ايشـان مـى فـرمـايد: 

((عليك بكـريمه اهل البيت)) ((به دامـن كـريمه اهلبيت پنــــاه ببريد.)) عرض مى كند: بلـى مـن هـم اين ختـم را براى ايـن منظور گرفته ام كه قبر شريف بـى بـى را دقيقـا بـدانـم و به زيـارتـش بـروم. 

امام(علیه السلام) فرمود: منظور مـن قبر شريف حضرت معصومه درقم مى باشد. سپس ادامه داد: 

((براى مصالحـى خداوند اراده فرمـوده كه محل دفـن حضرت فاطمه ـ سلام الله عليهاـ همـواره مخفى بماند و لذا قبر حضرت معصـومه را تجليگاه قبرآن حضـرت قرار داده است. هر جلال و جبروتـى كه بـراى قبر شريف حضرت زهرا مقـدر بـود خـداوند متعال همان جلال و جبروت را بـر قبـر مطهر حضـرت معصـومه(سلام الله علیها) قرار داده است.)) 

 

رمز قداست قم

 

در احاديث فراوانى از قداست قـم سخـن رفته, تصـوير آن در آسمان چهارم به رسـول اكـرم(صلی الله علیه و اله) ارائه شـده است. 
اميرمـومنان(علیه السلام) به اهالى قـم درود فرستاده و از جاى پاى جبرئيل در آن سخـن گفته و امام صادق(علیه السلام) قم را حرم اهلبيت معرفى كرده و خاك آن را پاك و پاكيزه تعبير كرده است. امام كاظم(علیه السلام) قـم را عش آل محمد (آشيانه آل محمـد(صلی الله علیه و اله)) ناميـده و يكـى از درهاى بهشت را از آن اهل قـم دانسته. امـام هادى(علیه السلام) اهل قـم را ((مغفـور لهم)) (آمـرزيـده) تعبير كرده و امام حسن عسكـرى(علیه السلام) از حسـن نيت آنها تمجيـد كـرده و بـا تعبيـرات بلنـدى اهالـى قـم را ستـوده است. 

اينها و دهها حـديث ديگرى كه در قداست و شرافت قم و اهل قـم از پيشوايان معصوم به ما رسيده, فضيلت و عظمت اين سرزميـن را براى همگان روشـن مـى سازنـد, جز اين كه بايد ديد راز و رمز ايـن همه شرافت و قداست چيست؟ 
حديث فـوق كه پيرامون ارتحال حضرت معصـومه(سلام الله علیها) به عنوان پيشگوئى از امام صادق(علیه السلام) نقل شـد, از راز و رمز آن پـرده بـر مـى دارد و روشـن مـى سازد كه ايـن همه فضيلت و شـرافت, از ريحانه پيامبـر, كـريمه اهلبيت, مهيـن بـانـوى اسلام, حضـرت معصـومه(س) ســرچشمه مـى گيرد, كه در اين سـرزميـن ديـده از جهان فرو بسته, گردو خاك ايـن سـرزميـن را تـوتيـاى ديـدگـان حـور و ملائك نمـــوده است. 

 

پایگاه عرفانی نگین عرش

نویسنده" درمحضر خدا

 


نوشته شده در شنبه 11 بهمن 1393ساعت 13:23 توسط راحله 313| |

السلام علیك یا رسول الله (ص)

 

 السلام علیك یا خیرخلق الله

 

السلام علیك یا رحمه للعالمین

 

 و علی اهل بیتك الطیبین الطاهرین

 

المعصومین

 

 و رحمه الله و بركاته

 

 

 

 

اكنون كه خفاشان شب پرست و غوطه ور در لجن زار متعفن

 

هوی و هوس های شیطانی چنگال بر چهره مهربانی و نورانی تو

 

انداخته اند تا حقیقت جویان و كمال طلبان جهان را از تلألو نور الهی

 

و پیام ملكوتیات محروم سازند، ما مؤمنان به رسالت جهانی ات

 

استوارتر از همیشه تاریخ، دست بیعت به سویت برافراشته و

 

خالصانه ترین مراتب عشق و ارادتمان را

 

به پیشگاهت تقدیم میكنیم.

 

 

یا رسول الله (ص) روحی فداک!

 


نوشته شده در جمعه 3 بهمن 1393ساعت 12:37 توسط راحله 313| |

حضرت امام علی (ع)

 

ای مالـک!

 

اگر شب هنگام کسی را درحال گناه دیدی

 

 

فردا به آن چشم نگاهش مکن!

 

شاید سحر توبـه کرده باشد و تو ندانـی.


نوشته شده در جمعه 26 دی 1393ساعت 23:10 توسط راحله 313| |

برای آن که جایگاه مقابل ریا ، یعنی اخلاص در عمل را به خوبی بشناسیم . با شناخت اخلاص و پی بردن به عظمت عمل با اخلاص و به دور از ریا ، به مراتب بهتر می توانیم ریا و ریاکاری را بشناسیم و از آن دوری گزینیم و به سمت عمل با اخلاص پیش رویم . آیه زیر ، به خوبی تقابل ریا و اخلاص را به ما نشان می دهد :

 

” یا ایها الذین آمنوا لاتبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذى کالذى

ینفق ماله رئاء الناس و لایؤمن بالله و الیوم الاخر فمثله کمثل صفوان

علیه تراب فاصابه وابل فترکه صلدا لایقدرون على شى‏ء

مما کسبوا و الله لایهدى القوم الکافرین (سوره بقره، آیه‏۲۶۴)

 

ترجمه : اى کسانى که ایمان آورده‏اید بخششهاى خود را با منت و آزار باطل نسازید همانند کسى که مال خود را براى نشان دادن به مردم انفاق مى‏کند و به خدا و روز رستاخیز ایمان نمى‏آورد (کار او) همچون قطعه سنگى است که بر آن (قشر نازکى از) خاک باشد (و بذرهائى در آن افشانده شود) و رگبار باران به آن برسد (و همه خاکها و بذرها را بشوید) و آن را صاف (وخالى از خاک و بذر) رها کند، آنها از کارى که انجام داده‏اند چیزى به دست نمى‏آورند و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمى‏کند. “

 

 در این آیه، منت گذاردن و آزار دادن و ریا کردن در یک ردیف شمرده شده و همه آنها را موجب بطلان و نابودى صدقات (و اعمال نیک) معرفى مى‏کند بلکه تعبیراتى از این آیه نشان مى‏دهد که شخص ریا کار ایمان به خدا و روز آخرت ندارد; مى‏فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده‏اید انفاقهاى خود را با منت و آزار باطل نکنید!» 

 

(یا ایها الذین امنوا لاتبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذى) سپس این‏گونه افراد را به کسى تشبیه مى‏کنند که مال خود را براى نشان دادن به مردم انفاق مى‏نماید و به خدا روز رستاخیز ایمان ندارد! (کالذى ینفق ماله رئاء الناس و لایؤمن بالله و الیوم الاخر)در ذیل آیه، مثال بسیار گویا و پر معنائى براى این‏گونه اشخاص زده و مى‏فرماید: «مثل (کار) او همچون قطعه سنگى است که بر آن قشر نازکى از خاک باشد (و بذرهائى در آن افشانده شود) و رگبار باران بر آن فرود آید (و همه خاکها و بذرها را با خود بشوید و با خود ببرد) و آن را صاف (و خالى از همه چیز رها سازد)!» (فمثله کمثل صفوان علیه تراب فاصابه وابل فترکهصلدا)این‏گونه اشخاص (به یقین) «از کارى که انجام داده‏اند بهره‏اى نمى‏گیرند و خداوند کافران راهدایت نمى‏کند!» 

 

(لایقدرون على شى‏ء مما کسبوا و الله لایهدى القوم الکافرین)در این آیه تلویحا یک بار ریاکاران را فاقد ایمان به خدا و روز قیامت معرفى کرده و یک بار به عنوان قوم کافر، و اعمال آنها را هیچ و پوچ و فاقد هرگونه ارزش مى‏شمرد چرا که بذر اعمالشان در سرزمین ریا کارى پاشیده شده که هیچ‏گونه آمادگى براى رشد و نمو ندارد. این احتمال نیز در تفسیر آیه وجود دارد که ریاکاران خودشان همانند قطعه سنگى هستند که قشر نازکى از خاک بر آن است و هیچ‏گونه بذر مفیدى را پرورش نمى‏دهد; آرى! قلب آنها همچون سنگ و روحشان نفوذ ناپذیر و اعمالشان بى‏ریشه و نیات شان آلوده است.جالب این که در آیه‏اى که پشت‏سر این آیه در همان سوره بقره آمده است اعمال خالصان و مخلصان را به باغى پر برکت تشبیه مى‏کند که بذر و نهال صالح در آن کاشته شده و باران کافى بر آن مى‏بارد و نور آفتاب از هر سو به آن مى‏تابد و نسیم باد از هر طرف به آن مى‏وزد و میوه و ثمره آن را مضاعف مى‏سازد. اشخاصی که احساسات واقعی خود را بیان می کنند از سلامت روانی بهتری برخوردارند ضمن اینکه درک و احساس بهتری از خود و محیط کارشان دارند. مطالعات پژوهشگران نشان می دهد رفتارهای ریاکارانه بر سلامت انسان تاثیر سوء می گذارد.


نوشته شده در دو شنبه 22 دی 1393ساعت 21:5 توسط راحله 313| |

“ در تفسیر از سوی معصوم (ع) ، از ریا تعبیر به شرک شده و از آنجا که فرد ریاکار ، خود به قبح و زشتی این عمل در حین انجام آن آگاه نیست ، از آن به ” شرک پنهان ” یاد کرده اند .اثر این گناه در به جا آوردن واجبات نیز تا بدان حد است که حتی موجب ابطال آن می گردد ، تا انجا که صادق آل محمد (ع) در خصوص ریا و ریاکاری و اثر آن در به جا آوردن واجبات دین می فرمایند : ” هر کس به خاطر تعریف مردم ، نماز بخواند و یا روزه بگیرد  یا به حج رود ، در کار خود شریک آورده و شرک ورزیده است . “

 

“پیامبر اسلام (ص) نیز با بیان صریح و روشن ، خطاب به کسانی که ظاهری موجه و متدین دارند ، اما در باطن به راه خلاف می روند ، می فرمایند : ” مبغوضترین بنده نزد خداوند کسی است که لباسش بهتر از کردارش باشد . جامه اش جامه پیامبران و کردارش کردار جباران و گردنکشان باشد . “ایشان در جای دیگر نیز ، ریاکار را مستوجب سخت ترین عذاب در روز واپسین می دانند .این پدیده زشت ، تا بدانجا در دین مبین اسلام مورد نکوهش قرار گرفته که حتی خداوند عمل ریاکار را نیز قبول نمی کند و به خود او باز می گرداند ...

 

.پیامبر اسلام در این خصوص می فرمایند : ” فرشتگان با خوشحالی عمل بنده ریاکار را به سوی خدا می برند ، اما خداوند می فرماید : آنها را به سوی او بازگردانید ، زیرا این کارها برای من انجام نشده است . 

 

“پیامبر اسلام در جایی دیگر ، نشانه های ریاکار را بر می شمرند . ایشان می فرمایند : ” ریاکار چهار نشانه دارد : ۱- در حضور دیگران ، خود را برای عبادت خدا و اطاعت از او حریص نشان می دهد .۲- در تنهایی برای عبادت خدا سستی می کند .۳- برای انجام هر کاری ، دوست دارد تا او را ستایش کنند.۴- می کوشد تا ظاهر هر کاری را درست کند . اما منشاء ریا کاری چیست ؟ فرد ریاکار ، مثل هر فرد دیگری ، کارهای خود را به انگیزه جلب سود یا دفع ضرر انجام می دهد . او می خواهد که در ذهن مردم ، دارای منزلت بالایی باشد و خدا را در این راه نادیده می گیرد . همین بی توجهی به خدا در رفتار و کردار و علاقه بیش از حد به ظاهر سازیست که ریا و ریاکاری را پدید می آورد و ریاکار را به دایره شرک فرو می برد . اما درمان این رذیلت اخلاقی از دیدگاه اسلام چیست ؟؟؟

 

موثرترین درمان برای ریا ، بازنگری در عقیده انسان ریاکار ، نسبت به خدا و جایگاه والا و مطلق خداوند نسبت به مخلوقات است یکی دیگر از راههای مبارزه با ریا ، توجه فرد ریاکار به آثار زیانبار این عمل زشت است . چه از بعد معنوی و چه از بعد جامعه شناختی . راه دیگر درمان ریاکاری ، آگاهی از پاداش عظیم الهی برای انجام اعمال خالی از ریا و مخلصانه است .  د : پدیده ریا و ریاکاری از دیدگاه جامعه شناسی اجتماعی چیست ؟دکتر تنهایی ، یکی از جامعه شناسان کشورمان در پاسخ به این سوال که ” علل گرایش افراد جامعه به منکر اخلاقی ریا چیست ؟ ” گفت : ” متاسفانه پذیرش ناهنجاری اخلاقی ریا از سوی افراد جامعه به عنوان رفتار اجتماعی و گره گشایی مشکلات اجتماعی با توسل به آن ، از علل اصلی اشاعه ریا در جامعه است . ” 


نوشته شده در دو شنبه 22 دی 1393ساعت 20:43 توسط راحله 313| |

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا...

 

سلام اقا....

 

اجازه هست بیام تو؟؟؟

 

هنوزم واسه ی رو سیاه هایی

 

 

مثل من جایی تو حرمت داری؟؟

 

اقا خوب ها که دعوت نامه دارن فرشته ها

 

راهشون میدن تو ما گنه کارا چه کار کنیم؟؟

 

ما که حسرت یبارلمس کردن نقش های ضریحت رو داریم؟؟

 

ما که حسرت یبار بوسیدن در ورودی حرمت رو داریم.. 

 

ما که تشنه ی یه نگاه کوچیکتیم ..

 

نگاه کوچیکتم واسه ما یه دنیاس..

 

اقا با خوبا حرف میزنی مگه ما بدا دل نداریم؟؟

 

اقا رو سر منم از اون دستای شفائیت میکشی؟؟

 

میدونم لیاقت ندارم اما انقدر پای پنجره فولادت

 

میشنم تا نگاهم کنی..

 

اقا مریضم شفایم بده...

 

 

بی کسم پناهم بده..

 

بیچاره ام در حقم اقایی کن..

 

گرفتارم حاجت روام کن..

 

بی چیزم دست خالی ردم نکن..

 

اقا ما تو ایران فقد شمارو داریم

 

ولی نعمت ما شمایی

 

قربون اون گنبد طلائیت بشم..

 

خیلی دوستت دارم آقا خیلی آقائی ....

 


نوشته شده در شنبه 20 دی 1393ساعت 23:14 توسط راحله 313| |

 

.

دو نهال بارور در باغ دین روئیده شد  /

 

یاسهاى آسمانى در زمین روئیده شد

 

نخل حق در سرزمین مشرکین روئیده شد  /

 

 لاله در باغ دل اهل یقین روئیده شد . . ..

.

.

.

عید زیباى برائت از عدو دارد ربیع  / 

 

عید میلاد دو دلدار نکو دارد ربیع

 

موسم سرمستى دلهاى شیدا آمده  /

 

مصطفى با حضرت صادق به دنیا آمده . . .

 

ولادت حضرت محمد(ص) و امام صادق(ع) بر شما مبارک

.

.

.

به هفدهم ربیع دو ماه تابان  / ز تارک سپهر دین و ایمان

 

براى دادن پیام جانان  /  دمیده با سراج لطف یزدان . . .

.

.

.

امشب سخن از جان جهان باید گفت  /

 

 توصیف رسول انس و جان باید گفت

 

در شام ولادت دو قطب عالم  / 

 

تبریک به صاحب الزمان باید گفت . . .

.

.

.

از مکه فروغ ایزدی پیدا شد / 

 

سرچشمه فیض سرمدی پیدا شد

 

در هفدهم ربیع از دخت وهب / 

 

نو دسته گل محمدی پیدا شد

 

میلاد رئیس مکتب، محمد مصطفی(ص)

و رئیس مذهب، صادق آل عبا مبارک باد

.


نوشته شده در پنج شنبه 18 دی 1393ساعت 21:9 توسط راحله 313| |

علی آن شیر خدا شاه عرب    الفتی داشته با این دل شب

شب ز اسرار علی آگاه است    دل شب محرم سر الله است

 

شب شنفته است مناجات علی    جوشش چشمه عشق ازلی

کلماتی چو در آویزه ی گوش    مسجد کوفه هنوزش مدهوش

 

فجر تا سینه ی آفاق شکافت    چشم بیدار علی خفته نیافت

ناشناسی که به تاریکی شب    می برد شام یتیمان عرب

 

عشق بازی که هم آغوش خطر    خفت در خوابگه پیغمبر

آن دم صبح قیامت تاثیر    حلقه ی در شد از او دامن گیر

 

دست در دامن مولا زد در    که علی بگذر و از ما مگذر

شبروان مست ولای تو علی    جان عالم به فدای تو علی

 

محمد حسین بهجت تبریزی (شهریار)


نوشته شده در چهار شنبه 17 دی 1393ساعت 13:15 توسط راحله 313| |

قلت للبرق الذي شـقَّ الدجـى 

فـكأن زنجيـا هنـاك يجــدَّعُ

يا برق إن جئتَ الغـريَّ فقل لـه

أتراك تعلم من بأرضـك مـودعُ

فيك ابن عمران الكليـم وبعــدهُ

عيسى يُقـفِّيـهِ وأحـمد يتبـعُ 

بل فيك جبـريلٌ وميكالٌ وإسـرا

فيـل والمـلأُ المقـدَّس أجـمع

بل فيك نـورُ الله جـلَّ جـلالُـه

لذوي البصائر يُستشـفُّ ويلمـعُ

فيك الإمام المرتضى فيك الوصي

المجـتبى فيك البطـين الأنـزعُ

الضَّارب الهام المقنع في الوغـى

بالخـوف للبـهم الكمـاة يُقنّـعُ

حتى إذا اسـتعر الوغـى متلظياً

شـرب الدمـاء بغـلةٍ لا تنقـعُ

هـذي الأمـانة لا يقـوم بحملها

خـلقاءُ هابطـة وأطـلس أرفـعُ

تأبى الجبال الشـمُّ عن تقليـدها

وتضـجُّ تيـهاءٌ وتشفق برقـعُ

هـذا هو النـور الذي عـذباتـه

كـانـت بجـبهـة آدم تـتطـلّعُ

وشهابُ موسى حيث أظـلم ليـله

رُفـعـت لـه لألاؤه تتشـعشـعُ

يا مـن ردت له ذكـاءُ ولمْ يفـزْ 

لنظـيرها من قبـل إلا يـوشـعُ

يا هـازم الأحزاب لا يثنيه عـن

خوض الحـمام مـدجج ومـدرَّع

يا قـالع الباب الذي عن هـزّها

عجـزت أكـفٌّ أربعون وأربـع

ما العـالم العـلـويِّ إلا تربـةٌ 

فيها لجـثَّتك الشـريفة مضجـعُ

ما الدهر إلا عبدُك القـنُّ الـذي

بنفوذ أمـرك في البريـة مولـعُ

بل أنت في يوم القـيامة حـاكمٌ

في العـالمين وشـافعٌ ومشـفِّعُ

والله لـولا حـيـدرٌ ما كـانـتِ 

الدنيا ولا جمـع البريـة مجمـعُ

عـلم الغيوب إليه غيـر مدافـع

والصبح أبيض مسـفر لا يدفـعُ

وإليه في يوم المـعاد حسـابنـا

وهـو المـلاذ لنا غـداً والمفزعُ

يا مـن له في أرض قلبي منـزلٌ

نعـم المـراد الرحب والمستربعُ

أهواكَ حتى في حشاشة مهجـتي

نار تشـبُّ على هـواك وتلـذعُ

وتكاد نفسي أن تـذوب صبابـةً

خُـلقاً وطـبعاً لا كمـن يتطـبعُ

ولقـد عـلمت بأنه لا بُـد مـن

مهـدِّيـكم وليـومـه أتـوقَّـعُ

يحـميه من جنـد الإله كتـائـبٌ

كاليـمّ أقـبـل زاخـراً يتـدفـعُ 

 


نوشته شده در سه شنبه 18 آذر 1393ساعت 18:43 توسط راحله 313| |

بسم الله الواحد الأحد الفرد الصمد

 

سبحان الله الخالق خلق المصطفى وآله من نور عظمته،

 

 

فكما جعل الشمس نوراً ظاهراً جعل المصطفى وآله

 

 

نور لقلوباً ليوضيؤا لنا قلوبنا فبهم نهتدي...

 

فلا عجب في أن يكونوا الوسلة لقضاء حوائج محبيهم،

 

 

فهم أهل العصمة وأهل الشفاعة..

.

.

فقال الله عز وجل ( وهو الذي يقبل التوبة عن عباده)

و هذا دليل ظاهر و لا يحتاج إلى تفسير أنهم هم الوسيلة..

 

 

ناد عليا مظهر العجائب تجده عونا لك فى النوائب

كل هم وغم سينجلى بولايتك يا على يا على يا على

 

 

 

 

 


نوشته شده در سه شنبه 18 آذر 1393ساعت 15:19 توسط راحله 313| |

 

امام علي(ع) : 



الثَّناءُ بأكثَرَ مِن الاستِحقاقِ مَلَقٌ ، و التَّقصيرُ عنِ الاستِحقاقِ عِيٌّ أو حَسَدٌ .

 

( نهج البلاغه ، حكمت347)

ستودن بيش از استحقاق كسى ، چاپلوسى است و

 

ستودن كمتر از استحقاق، ناتوانى در سخن يا حسادت است.




دوسخن گرانبها از علی (ع)



على(ع): اجعَلْ هَمَّکَ لِمَعادِکَ تَصْلُحْ؛

 

کوشش و همت خود را مصروف آخرتت گردان، اصلاح می‌شوی.

 

امام على(ع): الأنصافُ يرفعُ الخلاف و يُوجبُ الائتلاف؛

 

انصاف، اختلاف را رفع می کند و سبب الفت و دوستی می شود.



پی نوشت :

1 . ميزان الحکمه، جلد 1، ص 58.

2 . غرر الحكم ، ص 394.



امام علي (ع): 



يا مؤمنُ ، إنّ هذا العِلْمَ و الأدبَ ثَمَنُ نفسِكَ ، فاجتَهِدْ في تَعلُّمِهِما ،

 

فما يَزيدُ مِن عِلمِكَ و أدبِكَ يَزيدُ في ثَمَنِكَ و قَدْرِكَ .

( ميزان الحكمه، ج 1، ص98)

 

اى مؤمن! دانش و ادب جان بهاى توست، پس در فراگرفتن آن دو

كوشا باش كه هر چه بر دانش و ادبت افزوده شود،

قدر و ارزشت فزونى مى گيرد.


نوشته شده در سه شنبه 18 آذر 1393ساعت 14:56 توسط راحله 313| |

بنابر نوشته مورخین ولادت حضرت على علیه السلام در روز جمعه 13

رجب در سال 30 عام الفیل به طرز عجیب و بی سابقه‏ اى در درون کعبه

یعنى خانه خدا بوقوع پیوست، پدر آن حضرت ابوطالب فرزند عبد المطلب

بن هاشم بن عبد مناف و مادرش هم فاطمه دختر اسد بن هاشم بود

بنا براین امام على علیه السلام از هر دو طرف هاشمى نسب است،

ابوطالب پیش از ولادت على علیه السلام داراى سه پسر دیگر هم بود

که به ترتیب عبارتند از طالب، عقیل و جعفر، اما علی علیه اسلام چون

از مادر هم هاشمی بود بر دیگر برادران فضیلت داشت. ( پدر و مادر امام

علی علیه اسلام قبل از طلوع اسلام موحد بوده اند

و خداوند یکتا را پرستش میکرده اند )

 

 

حضرت علی علیه السلام تا سه سالگی نزد پدر و مادرش بسر برد

تا آن که خشکسالی عجیبی در مکه واقع شد. ابوطالب عموی پیامبر،

با چند فرزند با هزینه سنگین زندگی روبرو شد. رسول اکرم با مشورت

عموی خود عباس توافق کردندکه هر یک از آنان فرزندی از ابوطالب را به

نزد خود ببرند تا گشایشی در کار ابوطالب باشد. عباس، جعفر را و

پیامبر، علی علیه السلام را به خانه خود بردند و به این طریق حضرت

علی علیه السلام به طور کامل در کنار پیامبر قرار گرفت و همیشه همراه

وی بود به گونه ای که غالبا وقتی حضرت رسول از خانه خارج میشد یا به

صحرا میرفت حضرت علی هم ایشان را همراهی میکرد

.

.

ابوطالب پدر على علیه السلام در میان قریش بسیار بزرگ و محترم بود،

.

او در تربیت فرزندان خود دقت وافى نموده و آنها را با تقوى و با فضیلت بار

می آورد و از کودکى فنون سوارى و کشتى و تیر اندازى را به رسم عرب

به آنها تعلیم میداد. على علیه السلام از کودکى سر گرم عواطف محمدى 

بوده و یک الفت و علاقه بى نظیرى به پیغمبر داشت که رشته محکم آن

به هیچ وجه قابل گسیختن نبود. پس از وحی خدا و برگزیده شدن 

حضرت محمد(ص)به پیامبری علی بعد ازخدیجه اولین کسی بود که

اسلام آورد و همیشه درگسترش اسلام همراه حضرت رسول بود تا آن

جا که با شجاعت کامل برای خنثی کردن توطئه مشرکان مبنی بر قتل

رسول خدا در بستر ایشان خوابید و زمینه هجرت پیامبر را آماده ساخت .

چند روز پس از هجرت و ورود پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم

به مدینه على علیه السلام نیز مادر خود و دختر پیغمبر و دو زن

دیگر و ضعفاى مسلمین را برداشته و راه مدینه را در پیش گرفت و

به پیامبر ملحق شد. در مدینه نیز على علیه السلام همواره ملازم

پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله‏ بود و درسال یکم هجرى که میان صحابه

و مهاجرین و انصار پیمان اخوت بسته شد آن حضرت

على را برادر خود خواند.

 

 

 

(تندیس ذوالفقار حضرت علی (ع) درنزدیکی شهر نجف اشرف)

 

در روایت است مولایمان حضرت علی علیه السلام در طول جنگ هایی که

بین مسلمین و کفار صورت گرفت

بیش از پانصد تن از سران کفار را گردن زد

که هربار سپاه اسلام تکبیر گفتند و

 اگر نبود شجاعت و دلاوری های آنحضرت که زبانزد تاریخ جهان اسلام

است تاکنون..  نه بلکه همان سال های اول پیدایش اسلام  آثاری از

دین مبارک باقی نمانده بود..

 

منابع :


– تاریخ طبرى.


– سیره ابن هشام جلد 2 ص 100ـتاریخ طبرى.


– تاریخ یعقوبى.


ـ ارشاد مفید جلد 1 باب 2 فصل 22

– سیره حلبى.

 

 

 

 


نوشته شده در یک شنبه 18 آبان 1393ساعت 20:6 توسط راحله 313| |

 

در چشم باد لاله گل پرپرش خوش است
خورشید, روز واقعه خاکسترش خوش است

از باغ‌ ها شنیده‌ام این را که عطر یاس
گاهی نه پشت پنجره, لای درَش خوش است

دریا همیشه حاصل امواج کوچک است
یعنی علی به بودن با اصغرش خوش است

در راه عشق دل نه فقط سر سپرده‌ باش!
حتی حسین پیش خدا بی‌ سرش خوش است

جایی که ماه همسفر آب می‌شود
دل‌ ها به آب نه که به آب‌ آورش خوش است

جایی که پیش‌ مرگ پدر می‌شود پسر
اولاد هم نبیره‌ ی پیغمبرش خوش است

عالم شبیه آن لب و دندان ندیده‌ است
لبخند هم میانه‌ ی تشت زرَش خوش است!

این خون سرخ اوست که تاریخ زنده‌ است
این شاهنامه نیست ولی آخرش خوش است:

اندوه سال‌های پسر را گریستن
سر بر سپید پیرهن مادرش خوش است

از ماه‌ های سال, محرّم که محشر است!
از «روز» های سال ولی «محشرش» خوش است


نوشته شده در سه شنبه 29 مهر 1393ساعت 20:21 توسط راحله 313| |

غدير در قرآن:

اليوم اكملت لكم دينكم‏ و اتممت عليكم نعمتى‏ و رضيت لكم الاسلام دينا.

سوره‌ ی مائده، آيه‌ی 3

امروز (روز غدير خم) دين شما را به حد كمال رساندم و نعمتم

را بر شما تمام كردم و اسلام را بعنوان دين براى شما پسنديدم.

 

 

غدير از نگاه معصومين(ع):

1- عيد خلافت و ولايت 

زياد بن محمد گويد: بر امام صادق (ع) وارد شدم و گفتم: آيا مسلمانان

عيدى غير از عيد قربان و عيد فطر و جمعه دارند؟ امام (ع) فرمود: آرى،

روزى كه رسول خدا (ص) اميرمؤمنان (ع) را (به خلافت و ولايت) منصوب كرد.

 

2- برترين عيد امت

رسول خدا (ص) فرمود: روز غدير خم برترين عيدهاى امت من است

و آن روزى است كه خداوند بزرگ دستور داد برادرم على بن ابى طالب

را به عنوان پرچمدار (و فرمانده) امتم منصوب كنم، تا بعد از من مردم

توسط او هدايت ‏شوند، و آن روزى است كه خداوند در آن روز دين را تكميل

و نعمت را بر امت من تمام كرد و اسلام را به عنوان دين براى آنان پسنديد.

 


3- عيد بزرگ خدا 

امام صادق (ع) فرمود: روز غدير خم عيد بزرگ خداست، خدا پيامبرى مبعوث

نكرده، مگر اينكه اين روز را عيد گرفته و عظمت آن را شناخته و نام اين روز

 در آسمان، روز عهد و پيمان و در زمين، روز پيمان محكم و حضور همگانى است.

 
 

4- عيد آسمانى 

امام رضا (ع) فرمود: پدرم به نقل از پدرش، امام صادق (ع) نقل كرد

كه فرمود: روز غدير در آسمان مشهورتر از زمين است.

 

5-عید آسمانی

على (ع) فرمود: امروز (عيد غدير) روز بس بزرگى است. در اين روز گشايش

رسيده و منزلت (كسانى كه شايسته آن بودند) بلندى گرفت و برهان‏هاى

خدا روشن شد و از مقام پاك با صراحت ‏سخن گفته شد و امروز

روز كامل شدن دين و روز عهد و پيمان است.

 
 

6- عيد پربركت 

امام صادق (ع) فرمود: به خدا قسم اگر مردم فضيلت واقعى «روز غدير» را

می ‏شناختند، فرشتگان روزى ده‏ بار با آنان مصافحه می كردند و

بخشش هاى خدا به‏ كسی كه‏ آن روز را شناخته، قابل‏ شمارش نيست.


نوشته شده در دو شنبه 21 مهر 1393ساعت 17:46 توسط راحله 313| |

 

امام علي(ع) : 

 

الثَّناءُ بأكثَرَ مِن الاستِحقاقِ مَلَقٌ ، و التَّقصيرُ عنِ

 

الاستِحقاقِ عِيٌّ أو حَسَدٌ .( نهج البلاغه ، حكمت347)

 

ستودن بيش از استحقاق كسى ، چاپلوسى است و ستودن كمتر

 

از استحقاق، ناتوانى در سخن يا حسادت است.


دوسخن گرانبها از علی (ع)

 

على(ع): اجعَلْ هَمَّکَ لِمَعادِکَ تَصْلُحْ؛

 

کوشش و همت خود را مصروف آخرتت گردان، اصلاح می‌شوی. [1]

 

امام على(ع): الأنصافُ يرفعُ الخلاف و

 

يُوجبُ الائتلاف؛ انصاف،

 

اختلاف را رفع می کند و سبب الفت و دوستی می شود. [2]


1 . ميزان الحکمه، جلد 1، ص 58.

2 . غرر الحكم ، ص 394.


امام علي (ع): 



يا مؤمنُ ، إنّ هذا العِلْمَ و الأدبَ ثَمَنُ نفسِكَ ،

فاجتَهِدْ في تَعلُّمِهِما ، فما يَزيدُ مِن عِلمِكَ و أدبِكَ يَزيدُ

في ثَمَنِكَ و قَدْرِكَ .( ميزان الحكمه، ج 1، ص98)



اى مؤمن! دانش و ادب جان بهاى توست، پس در فراگرفتن آن

 

دو كوشا باش كه هر چه بر دانش و ادبت افزوده شود،

 

قدر و ارزشت فزونى مى گيرد.

 

نوشته شده در یک شنبه 20 مهر 1393ساعت 13:36 توسط راحله 313| |

انگشتر علی (ع)

انگشتر مردانه مزین به نام حضرت علی (ع) با طراحی فوق العاده چشمگیر و

منحصر بفرد خود چشم هر بیننده را مجذوب خود میکند. نوع طراحی

این انگشتری بی نظیر سیاه قلم بوده و جنس آن طلای روسی می باشد

که هرگز تغییر رنگ نمی دهد؛ سنگ های به کار رفته در این انگشتر شامل

سه سنگ توپاز با رنگ آبی خیره کننده، زمرد سبز و یاقوت سرخ جلوه

دیگری به این انگشتری گرانبها داده است. با هدیه دادن این انگشتر

منحصربفرد به کسی که دوستش دارید او را غافلگیر نمایید. این یک هدیه

معنوی و ماندگار است که هرگز از یاد هدیه گیرنده نخواهد رفت...

این انگشتری در 3 سایز مناسب برای

آقایان ارائه شده است.

 


نوشته شده در شنبه 12 مهر 1393ساعت 16:58 توسط راحله 313| |

حضرت علی (ع) : طعام را بگذارید سرد شود زیرا برکت در طعام سرد است..

حضرت علی (ع) : چون لباس خود را از بدن بیرون آورید بسم الله بگویید تا

جنیان نپوشند وگرنه جنیان آن را جامه می پوشند تا صبح

 


نوشته شده در سه شنبه 8 مهر 1393ساعت 1:0 توسط راحله 313| |

 

 علی دست خدا بود                                                 علی مست خدا بود 

علی پرتوی خورشید هدایت                                                علی عطر خوش باغ امامت 

علی را چه بنامم علی را چه بخوانم 

ندانم ندانم ثنایش نتوانم نتوانم 

خدا خواست که خود را بنماید                                   در جنت خود را به رخ ما بگشاید 

علی را به همه خلق نشان داد                                       علی رهبر مردان صفا بود 

علـی آیینه پاک خدا بود 

علی معنی تسلیم رضا بود                                        علی زینت شب های دعا بود 

دویدست عجب مهر علی در رگ و جانم 

علی گرچه خدا نیست ولیکن ز خدا نیز جدا نیست 

 

برو سوی علی تا که وفا را بشناسی

ببر نام علی تا که صفا را بشناسی 

 

علی قامت مردی به قیامت

چه گویم که در این مرحله گنگ است زبانم 

 

اگر آیینه خواهی که ببینی رخ حق را 

علی را بنگر تا که خدا را بشناسی


نوشته شده در دو شنبه 7 مهر 1393ساعت 17:11 توسط راحله 313| |

 

ای مردم در راه راست از کمی روندگان نهراسید زیرا اکثریت مردم بر گِرد سفره ای جمع

شده اند که سیری آن کوتاه و گرسنگی آن طولانی است

تعجب نکنید از کسی که در جستجوی گمشده ای برمی آید و حال آنکه خود را گم کرده

است و در پی آن نمی گردد

اگر ندانسته ای از کجا آمده ای نخواهی دانست کجا خواهی رفت

با مردم چنان معاشرت کنید که اگر مُردید بر شما بگِریند و اگر زنده ماندید به شما مِهر ورزند

همین برای نادانی مردم کافیست که ارزش خود را تشخیص ندهند...

فرصت ها چون ابر میگذرد بنابراین فرصت های نیک را غنیمت بدانید..

 (نهج البلاغه)


نوشته شده در دو شنبه 7 مهر 1393ساعت 16:52 توسط راحله 313| |

زلیلایی شنیدم

ز لیلایی شنیدم یا علی گفت - به مجنونی رسیدم یا علی گفت 
مگر این وادی دارالجنون است - که هر دیوانه دیدم یا علی گفت 


نسیمی غنچه ای را باز میکرد - به گوش غنچه آندم یا علی گفت 
خمیر خاک آدم چون سرشتند - چو بر میخاست آدم یا علی گفت 


مسیحا هم دم از اعجاز میزد - زبس بیچاره مریم یا علی گفت 
مگر خیبر زجایش کنده میشد - یقین آنجا علی هم یا علی گفت 


علی را ضربتی کاری نمیشد - گمانم ابن ملجم یا علی گفت
دلا باید که هردم یا علی گفت - نه هر دم بل دمادم یا علی گفت 


که در روز ازل قالوبلا را - هر آنچه بود عالم یا علی گفت
محمد در شب معراج بشنید - ندایی آمد آنهم یا علی گفت 


پیمبر در عروج از آسمانها - بقصد قرب اعظم یا علی گفت 
به هنگام فرو رفتن به طوفان - نبی الله اکرم یا علی گفت 


به هنگام فکندن داخل نار - خلیل الله اعظم یا علی گفت 
عصا در دست موسی اژدها شد - کلیم آنجا مسلم یا علی گفت 


کجا مرده به آدم زنده میشد - یقین عیسی بن مریم یا علی گفت 
علی در خم به دوش آن پیمبر - قدم بنهاد و آندم یا علی گفت


نوشته شده در جمعه 4 مهر 1393ساعت 14:27 توسط راحله 313| |

 

 

کعبه خلوتگه اسرار فراوان علی ست 

بیت حق جلوه‎گر از روی درخشان علی ست


در جهان مرد عمل باش و علی را بشناس 

که ترازوی عمل کفه و میزان علی ست

 
ای کج اندیش مکن غصب خلافت زیرا 

به خدا بعد نبی سلطنت از آن علی ست 


روز محشر که گذرنامه جنت طلبی 

 

آن گذرنامه به امضاء و به فرمان علی ست 


دادگاهی که به فردای قیامت برپاست 

حکم حکم علی و محکمه دیوان علی ست

 
کشتن "مرحب" و بگرفتن خیبر در کف 

خاطرات خوش دیباچه دوران علی ست 


دور شو ای پسر "عبدود" از دیده‎ی او 

که شجاعان عرب پشه به میدان علی ست

 
این حسینی که رئیس الشهدایش خوانند 

با خبر باش که شاگرد دبستان علی ست 


گرچه این دیده ز دیدار نجف محروم است 

در عوض ریزه‎خور سفره احسان علی ست 

 

"سید حسن خوش زاد"


نوشته شده در جمعه 4 مهر 1393ساعت 14:8 توسط راحله 313| |

روی زیـبای تــو  را دیـدم و دیـوانـه شـدم

 

شمع بودم ولی از عشق تو پـروانه شدم

 

مـــن خــراباتی ام و راهــی ویـرانه شدم

 

بــا تــو آمــاده یــک مـستی جانانه شدم

 

مــن گــرفتار تــوام نــوکر ایـن خانه شدم

 

ذره ای خــاکم و بـا نــور تو من دانه شدم

 

کــلب حــیدر شـدم و وارد کــاشانه شدم

 

بـا علی صاحب این منسب شاهانه شدم

 

تــو که لیلای منی وصف تو ناگفتنی است

 

مست تو گشتم و من ساکن میخانه شدم

 

کلب الحیدر (علیرضا)


نوشته شده در پنج شنبه 3 مهر 1393ساعت 16:49 توسط راحله 313| |

یا جواد بن جواد (ع)

 

همان صمیمیت و گرمی و صفایی سبز

 

همان پناه که آهو دخیل آن شده است

 

اگر غلط نکنم بوی یاس می آید

 

اگر درست بگویم رضا جوان شده است

 

محسن عرب خالقی

  

یا جواد بن جواد ، 

 

 بابای تو با دیدن تو گریه می کرد

 

با گریه لطف دیگری دارد عبادت

 

 آباء و اجدادت همه یک یک جوادند

 

پس می نویسیمت جواد بن الجوادت

 

یا امام جواد (ع)

 

طوبای تو میان دلم قد کشیده است


بین من و خیال خودم سد کشیده است 

 

احساس می کنم به تو نزدیک می شوم 


جذر مرا نگاه شما مد کشیده است 

 

این جذبه طلایی بالا نشین تو 


بال مرا حوالی گنبد کشیده است 

 

دست خدای عز و جل روی قلب ما 


این بار سوم است محمد کشیده است 

 

نوری رئوف در حرمت موج می زند 


الطاف کاظمین به مشهد کشیده است 

  

علی اکبر لطیفیان 


نوشته شده در پنج شنبه 3 مهر 1393ساعت 16:16 توسط راحله 313| |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin